آقای دکتر فدایی، دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان (!) کجاست؟ (۵)

شنبه ۰۸ آبان ۱۳۹۵

زهرا م:
نهاله مشتاق و دکتر مهرداد افتخار از اعضای هیات علمی موسسه هم آوا مفتخر هستند تا در دومین کنگره جعلی روانکاوی با عناوین «هیات رییسه ی کمیته ی علمی» و «دبیر علمی» دوشادوش صنعتی،رئیس کنگره باشند. در این کنگره نیز سوالاتی مطرح است:
۱-«آقای دکتر صنعتی دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان کجاست؟!»
۲- خانم نهاله مشتاق و مهرداد افتخار در نزد چه کسی روانکاوی و به چه مدت روانکاوی شده اند؟ اسامی آنها در کجا به عنوان روانکاو ثبت شده است که خود را روانکاو پنداشته اند؟
۳- چه رابطه ای بین این شبه روانکاوان و محمد صنعتی وجود دارد؟ به عبارتی نسبت این دو فرد با پدر خوانده چیست و در سلسله مراتب «مافیای روان» جایگاه آنها در کجا قرار دارد؟
البته نقش این دو فرد را به همران سایر دوستان مافیایی(سیامک موحدی، شبنم نوحه سرا و…) نمی توان از نظر دور داشت: آبروی صنعتی را به هر زحمتی که شده به جان بخرند و آن را بازگردانند، حتی اگر شده در دومین کنگره جعلی با «دستان» خود « دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان» برای محمد صنعتی بسازند.

یکشنبه ۰۹ آبان ۱۳۹۵

زهرا م:
داستان رکود علمی نهاله مشتاق در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی زبانزداست. به دلیل همین رکود علمی مجبور شده اند او را به عنوان عضو هیات علمی و استاد در دانشگاه نپذیرند. اما همین فرد در دومین کنگره جعلی روانکاوی از اعضای هیات رییسه کمیته علمی است. گرچه صلاحیت‌ علمی‌ اعضای‌ هیات‌ علمی‌ هیات‌ رئیسه‌ در یک کنگره از شرایط اساسی محسوب می شود. البته انتظار زیادی از این کنگره جعلی نمی رود چون محمد صنعتی خود با جعل عناوینی چون روانکاو، روانپزشک و رواندرمانگر ریاست کنگره را بر عهده دارد. «پدرخوانده» به افرادی چون مشتاق، همایون پور و افتخار… که رکود علمی داشته باشند یا مدرکشان BGSP Inc باشد به عبارتی به درد لای جرز بخورد، ارج می نهد و به آنها بال و پر می دهد.

یکشنبه ۰۹ آبان ۱۳۹۵

سوری:
دکتر مهرداد افتخار منو به یاد بابک زنجانی میندازه!
میدونید چرا؟
چون زنجانی در دوره سربازی اش راننده یکی از یقه سفیدها بوده و بعد دلار میبرده فردوسی میفروخته و بعد کم کم پلکان ترقی و ….
حالا که همه از وضع حال وی خبر دارند.
اما یه فرقی دارند!
افتخار یه ذره دیر برای طی پلکان ترقی اقدام کرده!!
چون پدرخوانده را بازنشست کردند و الیگارشی مکتب روزبه نفس های آخرش رو میکشه!!
دلم برات سخت میسوزه مهرداد افتخار….دیر رسیدی دیر خیلی دیر….

یکشنبه ۰۹ آبان ۱۳۹۵

منصوره ا.:
پدر خوانده خطاب به مهرداد افتخار:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟
حالا که من مانده ام زیر خروارها قرض برای برگزاری کنگره اینچنین خلوت چرا؟؟
و بدین سان مهرداد افتخار با کوله باری از امتیازهای مقروض و یک عالمه زباله ….سر در گریبان به انستیتویش برگشت…پیش وحید جان و شبنم و بر و بچز!!
او پوستر استمدادی تهیه کرد تا بلکه دل آدم ها به رحم بیاید و شرکت کنند…
اما افسوس!!
از سنگ صدا برآمد که از این آدمها برنیامد و استمدادها و بلیط های مجانی و مخفف شان به جز قرض چیزی برای او و پدرخوانده اش باقی نگذاشت………

یکشنبه ۰۹ آبان ۱۳۹۵

م. ز. گ:
شیخ الرئیس محمد صنعتی پس از نخستین کنگره روانکاوی جعلی به رسم هر ماهه و روزانه در روزنامه ها و رسانه ها پیراهنی بدراندی و همی به فکر چاره بودندی شاید بار دیگر او را روانکاو، روانپزشک نامیدندی. اما درد او را التیامی نبودندی، پس با دوستان مافیایی چون سیامک، شبنم و سامان… گرد هم آمدندی و کنگره روانکاوی ثانویه برگزار کردندی. شیخ الرئیس صنعتی در جمع مریدان چشم گرداندندی، در آنی نگاهش به مهرداد افتخار بماندندی. چون بهتر از او نیافتندی: سیامک موحدی که برایش حیثیتی نماندندی، شبنم نوحه سرا که بر اساس شکایت همسایه ها تشخیص دادندی، آبروی روانپزشکان را نابود گرداندندی. مهردادافتخار حتی همچون نهاله مشتاق نیودندی. زیرا که او ضعف علمی نداشتی و The Top Student of، « وطنی IPA » در سال ۱۹۹۹ بودندی! بس مهمتر اینکه از علایق و گرایش تحقیقاتی او اعتیاد و سکس بودندی که به فزونی به کار «روانکاوی وحشی» می آمدندی. پس شیخ الرئیس دبیر علمی کنگره روانکاوی ثانویه را به دوش افتخار افکندی. افتخار برای اثبات چاکریش مجوز امتیاز بازآموزی کنگره روانکاوی ثانوی بگرفتندی که شاید مرهمی برای طلب استمداد شیخ الرئیس باشندی.
بدین گونه شیخ صنعتی دوستانرا در کنگره روانکاوی ثانویه برگزینندی تا آبروی او را بخریدندی و از برای وی یک «دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان» بساختندی.

دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵

سایه ا.:
والله بیشتر از پدر خوانده که حال زار و نزاری دارد، دلم به حال رقت انگیز مهرداد افتخار می سوزه!!
آخه چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟؟؟ چرا واسه کنگره پدرخوانده میری دنبال گدایی امتیاز بازآموزی که بعد مجبور بشی کاسه گدایی اتت رو جلوی مردم بذاری؟؟!!!
مهرداد جان بد خوری به پیسی افتاده اید!!!
حتی ناز و عشوه های نهاله جان هم نمی تونه به دادتون برسه!!
بدرود روزهای خوش مافیا و کاسبی روان…..

سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵

خدیجه فدائی:
وااای نمی تونم جلوی خنده ام رو بگیرم

یعنی همایون پور درس عبرت نشد!!!
فقط ۸ ماه از «کنگره» یواشکی سلبریتی ها تا «کارگاه» یواشکی خواهران زینب: کاستراسیون انجمن فرویدی!
https://freudianassociation.org/?p=12182

صنعتی جان! یه کم آبرو برای روز دادگاهت بگذار همه را یک جا خرج نکن پدر جان!

طلب استمداد از همکاران!!!
https://freudianassociation.org/?p=26938

چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵

زهرا م:
هم آوا حامی دومین کنگره جعلی روانکاوی است بسیاری از مدرسان یا اعضای هیات علمی هم آوا مثل سیامک موحدی، مهرداد افتخار، نهاله مشتاق،دانلد کاروت، علیرضا طاهری، شبنم نوحه سرا و…. ترکیب اصلی سخنرانان و اعضای کمیته علمی کنگره جعلی را تشکیل می دهند. مدرسان هم آوا خود را گروهی از متخصصان رشته هاى روانکاوى، روانشناسى بالینى و روانپزشکى می دانند که به شوق تحقیق، تدریس و درمان به شیوه ى روان تحلیلى گرد هم آمده اند. همچنین گفته شده است: مدرسان هم آوا با نگاهی آکادمیک و با تکیه به اصول علمی و اخلاقی تصمیم به آموزش دانشجویان گرفته اند[۱].
انجمن فرویدی ماهیت بسیاری از «مافیای روان» گروه هم آوا را روشن کرده که بطور بسیار مختصر عملکرد این افراد یادآوری می شود:
– سیامک موحدی در نخستین کنگره جعلی معرفی حضور شد. به نظر موحدی روانکاوی تلفنی مشکلی ندارد. به پیرو سیامک موحدی که همایون پور پیوست می شود( موحدی به عنوان (آنالیست(۱) و معلم هماپون پور ). یک آموخته موحدی روانکاو بودن آن را ثابت می کند: «هر کاری تو را شاد می کند انجام بده حتی اگر آن کار خوابیدن با شوهر دوستت باشد».[۲] نقش سیامک موحدی در «حذف فیزیکی دکتر کدیور» نیز از ذهنها پاک نمی شود
– همدستی شبنم نوحه سرا با «پدرخوانده» و سایر دوستان مافیایی در «حذف فیزیکی دکتر کدیور» در سال ۲۰۱۳ نیر فراموش نشدنی است: پرسش او از شاگردان دکتر کدیور: «فکر می کنید توطئه ای علیه دکتر کدیور انجام شده؟» و نامه او به پزشکی قانونی« ما هیچ چیز پیدا نکردیم و فقط بر اساس شکایت همسایه ها این تشخیص را دادیم » !!![۳]
– علاوه بر درسنامه های به سرقت رفته دکتر کدیور توسط اعضای هیات علمی هم آوا مثل نهاله مشتاق و پور علی بابا، دروغ مشتاق در نخستین کنگره جعلی در خاطره ها مانده است: درنخستین کنگره جعلی، زمان پرسش و پاسخ، وقتی صنعتی در ردیف اول جلوس کرده بود و نهاله مشتاق جزء هیات رئیسه کمیته علمی بود، یکی از اعضای انجمن فرویدی سوالی از صنعتی پرسید، اما مشتاق گفت صنعتی در سالن حاضر نیست. دروغی که همه حاضرین را متعجب کرد.
– مهرداد افتخار با حمایتهای محمد صنعتی از دیگر اعضای مافیای روان است که مدعی است روانکاو است، چون تخصص روانپزشکی دارد.او حتی حاضر است برای محمد صنعتی یک «دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان بسازد»[۴]
با این تفاسیر مشخص می شود که هم آوا چقدر مبتنی بر اصول اخلاقی و علمی عمل می کند؟ با توجه به همین اصول علمی و اخلاقی باید مدرسان هم آوا را چنین توصیف کرد: جمعی از «مافیای روان»، با «گفتار دانشگاهی» (نوعی گفتار اربابی) که اصول علمی و اخلاقی را زیر پا می گذارند و در کسوت روانکاو با هدف شستشوی مغزی و نابودی فرهنگ گرد هم آمده اند.
[۱] https://hamavapsych.com/index.php/fa/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%A7
[۲] https://freudianassociation.org/?p=11771
[۳] https://freudianassociation.org/?p=26668
[۴] https://freudianassociation.org/?p=13393

جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵

سیما ر.:
وقتی ” بررسی موضوع فروش پایان نامه در شورای عالی انقلاب فرهنگی”* مطرح شده یعنی دیگه میشه نداشتن مدرک استادیار دانشگاه مادر، دکتر محمد صنعتی، “استاد اعظم لژ روزبه”** رو هم بررسی کرد؟
متریالش رو هم خواستید کافیه به سایت انجمن فرویدی سر بزنید. نه! اصلاً توی گوگل بزنید ” لژ روزبه” خودش می بردتون به محل اطلاعات موثق. به انجمن فرویدی!

* https://freudianassociation.org/?p=27165

**پس آدرس بیمارستان ایران را «استاد اعظم گرند لژ روزبه» به وزیر داده!
https://freudianassociation.org/?p=14429

شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵

س. ر.:
۲ سال پیش توی کنگره خواری صنعتی و دوستان، وقتی یکی از اعضای انجمن فرویدی توی زمان پرسش و پاسخ خواست از روانکاو وحشی، محمد صنعتی، سوال بپرسه، نهاله مشتاق که رئیس جلسه بود، به حدی ترسیده بود که گفت آقای صنعتی نیست و نمیشه ازشون سوال کنید. و البته خود صنعتی هم به حدی ترسیده بود که از جاش، که روبروی نهاله مشتاق بود و در ردیف اول، تکرار می کنم در ردیف اول نشسته بود ، تکون نمی خورد، تا تیر سوال یک عضو انجمن فرویدی، تنها انجمن رسمی روانکاوی در ایران بهش نخوره.
یعنی این آدما با این کنگره جعلیشون می خوان به مردم بگن آقا روانکاو یه همچین موجود دروغگوی بزدلیه؟!؟!
نه! خانم مشتاق!
نه! ای کسی که حتی جرات نداری توی سایت “هم آوا”ت یه شماره تماس ثابت بذاری.
این گند کاریا و کثافت کاریا فقط از شما روانکاوای وحشی بر میاد که اساساً روانکاوی رو برای این انتخاب کردید که “آن کار دیگر” تون رو تحت لوای اون انجام بدید.

شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵

میهمان:
۲ سال پیش که سربازای انجمن فرویدی جلوی در کنگره درگوشی همایونپور ایستاده بودن، همون کنگره ای که به هزینه شوهرم ایناش برگزار کرد و کسانی هم که با اون سر و وضع توش می رفتن بیشتر دنبال نیمه گمشده اشون بودن تا “روانکاوی” ، یکی از کسانی که وارد این “بزم” همایونپور شد، شبنم نوحه سرا بود.
خیلی جالب بود که این زن تا اعضای انجمن فرویدی رو دید مثل تیری که از تفنگ خارج شده پرید رفت توی سالن.
ظاهرش این بود که این تیم همایونپوره که مانع ورود اعضای تنها نهاد رسمی روانکاوی در ایران شده ولی هر کدوم اون مهمونا و اعضای تیم که ما رو میدیدن دستشون میومد که با کی طرف هستن.
حالا بعد از ۲ سال چی شده که نوحه سرا و مشتاق دوباره دل و جرات پیدا کردن؟
صنعتی چه وعده ای به اینا داده؟
واله نمیدونم یکی نیست به خود صنعتی بگه آقا تو که اول کنگره قبلیت داشتی پس می افتادی از ترس فقط دیدن دکتر کدیور و اول سخنرانیت با صدای لرزان گفتی شاید من نتونم ادامه بدم، حالا آلزایمر گرفتی که دوباره واسه بلعیدن روانکاوی قد راست کردی؟
چی شد حالا؟
راستی! اینو دیدی؟
Mitra kadivar and Jeremey Holmes’s Correspondence

https://freudianassociation.org/mitra-kadivar-jeremey-holmess-correspondence/
“باش تا صبح دولتت بدمد”

شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵

سمیه ر.:
وقتی نهاله مشتاق توی سازمان نظام یه آدرس داده [۱] و توی سایتش یه آدرس دیگه [۲] و توی سایتش یه شماره ثابت پیدا نمی شه،
وقتی موحدی میگه “مهم اینه که تو خوش باشی. حتی اگه شده با شوهرت دوستت!”
وقتی همایونپور میره توی موزه فروید از ایرانیا بد میگه و از دختر چادری که بکارتش رو از دست داده میگه ،
وقتی صنعتی فقط با مراجعانش ازدواج می کنه، و در مورد اخیر حتی قبل از اینکه اونا جدا شده باشن از همسر قبلیشون [۳]،
وقتی می دونیم آدمی که خیانت می کنه بهترین ظاهرش رو در رو نشون می ده و زیر این ظاهر اون بدترین کار رو میکنه ،
یاد این می افتم که چیزی که اینا ظاهر می کنن همین بنگاه شادمانه (این محترمانه ترین اسمی که برای این فسادشون میشه گفت) است. ببین پشتش چی هست که بنگاه شادمانه خوب خوبه اش شده!!!!
۱-
http://pcoiran.org.ir/?run=Main&Title=%D9%85%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%B2%20%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C&num=226

۲-
https://hamavapsych.com/index.php/fa/contact-us

۳- از دیدگاه ترانه جدائی:
چهارشنبه ۰۸ مهر ۱۳۹۴
ترانه جدائی:
امروز با … صحبت می کردم و از او در مورد آ. م. پرسیدم. گفت سال ۷۴ او تازه چند ماه بود که از اینجا رفته بود. استعفا داد. و اضافه کرد او شاگرد و مریض م. ص. بود. در زمانی که مریض او بود شوهر و دو پسر داشت. بعدا از همسرش جدا شد و با م. ص. ازدواج کرد. در مورد مرگش هم گفت …
در مورد م. م. هم گفت او هم شاگرد و مریض م. ص. بود. در زمانی که پیش م. ص. می رفت شوهر داشت (دندانپزشک) و آن موقع ها … بود. و نقل کرد که یکی از دوستان داروسازش تعریف کرده که یک روز که برای تبلیغ یک دارو به … رفته بوده آقایی را در حیاط دیده که مشغول فحش دادن و فریاد کشیدن بوده و فهمیده شوهر م. م. است. که بلافاصله حراست موضوع را جمع می کنند و او را می برند دفتر رییس بیمارستان. بعدا م. م. از او جدا می شود و با م. ص. ازدواج می کند. … مشخصا گفت با اینکه شوهر داشت با م. ص. دوست بود. و شوهرش از ماجرا باخبر شده و رفته … و اضافه کرد این م. ص. هر کس پیشش برود با او می ریزد روی هم!

یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵

شهاب:
اگه شرف دارید این لینک را زیر سوالهایتان در مورد مدرک دکتر صنعتی بکذارید.
خودتان هم خوب ببینید. این سایت و اطلاعاتش که دبکه نمیتونه جعلی باشه.

http://www.rcpsych.ac.uk/usefulresources/publicmemberslist.aspx

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

سوده ر.:
“وزیر بهداشت ظهر امروز و پس از اتمام جلسه هیات دولت به عیادت عباس کیا رستمی در یکی از بیمارستانهای تهران رفت.
به گزارش وبدا، دکتر سید حسن هاشمی ضمن جویا شدن وضعیت بیماری کیا رستمی و گفتگو با پزشکان معالج، دقایقی با وی گفتگو کرد.
وزیر بهداشت همچنین دستورات لازم را برای پیگیری و ادامه درمان این هنرمند کشورمان صادر کرد.
…
به گفته دکتر احمد میر، پزشک کیا رستمی، حال عمومی وی خوب است و مراجعه کیا رستمی به بیمارستان فقط برای چکاب و بررسی های روتین پزشکی بوده است.”*
تاریخ خبر: چهارشنبه ١٩ خرداد ١٣٩۵ – ١۴:٣٩
گاهی حقیقت مانند این یکی نیست. این فریب وزیر پزشکان، ۱۴ تیر ۹۵ با از دست رفتن این هنرمند بزرگ خود را نشان داد. کمتر از ۳۰ روز. ولی حقایقی هستند که خیلی بیشتر از اینها طول می کشد تا کشف شوند مثلا ۳۰ سال… تا در کشوری مردم بفهمند وقتی جوانان آنان می رفتند تا خون خود را برای میهن فدا کنند، شیادی داشت در خون آنها بنایی را می ساخت** تا “لژ” خود را در آن بنیان نهد و ایران را ویران کند؛ مادی و معنوی. محمد صنعتی چنین کرد و تنها یک روانکاو فرویدی بود که توانست مشت او را باز کند. کسی که زبان سعدی و فروید را می داند، رئیس انجمن فرویدی، دکتر میترا کدیور.
*
http://webda.behdasht.gov.ir/index.jsp?siteid=1&fkeyid=&siteid=1&pageid=54782&newsview=146526

** «موهبت»هائی به نام «جنگ» و «محرومیت»
https://freudianassociation.org/?p=15586

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

فاطمه س.:
مهرداد افتخار هم جزو همون افرادیه که به کمک پدرخوانده تو کنگره جعلی اول روانکاو شد. حالا خودشو انداخته جلو تا محبت پدرخوانده رو جبران کنه!
نوکری همینه دیگه!!!

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

راحله ع.:
مهرداد افتخار هم داره همون کار استاد اعظم رو انجام میده. کنگره می ذاره تا تو رزومه اش بیاره!

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

راحله ع.:
روانپزشکان محترم
اصلاً ناراحت نباشید؛ با شرکت در یک کنگره روانکاو شوید.
دیگر به سه ماه زمان نیازی نیست.
فقط سه روز…
در کنگره ما شرکت کنید و روانکاو شوید.
لیست روانکاوان توسط پدرخوانده روز سوم خوانده می شود…

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

زهرا نوعی:
طلب استمداد از همکاران!!!

https://freudianassociation.org/%d8%b7%d9%84%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d9%87%d9%85%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86-2/

فکر کنم صنعتی گلریزون لازم داره!

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

سوده ر.:
“صرفنظر از صحت و درستی طی مراحل قانونی، سوال مهمی ذهن عموم دانشگاهیان را مشغول کرده است: این افشاگر کیست؟ چه فرد یا افرادی با افشای این اطلاعات سود میبرند و نفع آنها از بدنام کردن اعتبار علمی کشور چیست؟ چه انگیزه های مادی یا غیره در پشت این افشاگری وجود دارد که در نهایت با دادن بهانه به دست دشمنان خارجی زمینه هتک حیثیت جامعه دانشگاهی را ایجاد می کنند؟
شایسته است تا مسوولین محترم تحقیقات و پژوهش و متولیان اخلاق در نشر کشور با یک درخواست رسمی از طریق وکلای قانونی این سوال را از دوناشر فوق مطرح نمایند تا هم مشخص شود که افشاگر کیست و هم مشخص گردد که آیا این دو ناشر طبق قوانین اخلاق در نشر مراتب را به اطلاع نویسندگان و سازمان متبوع نویسندگان رسانیده اند یا خیر؟
بدون شک با اهتمام جدی مسوولین ریشه ها و مسببین اصلی این اقدام ضد ملی شناسایی و زمینه های پبشگیری از آن در آینده نیز اندیشیده خواهد شد.”*
ملی یعنی چی؟
اقدام ملی یعنی چی؟
اینایی که این افشاگری رو ” اقدام ضد ملی” می دونن کیا هستن؟
چرا هر وقت حقیقتی بیان میشه یک عده یاد ایران می افتن ولی تا قبلش که دارن اموال مادی و معنوی همین ایران رو نابود می کنن، حرفی از “ملی” نیست؟
یاد این شعر فریدون مشیری می افتم که ” گرگ هاشان آشنایان همند” ** وگرنه چرا باید به جای اینکه از شرمندگی سرخ بشن و نفسشون بالا نیاد، کاملا وقیحانه برن مسوولین رو مسوول کنن که برن دنبال افشاکننده؟!
یاد این افتادم که وقتی انجمن فرویدی از مدرک نداشته صنعتی “پرسید”، خیلیا با دست لرزان و دهن پر از حرفهای عجیب اومدن و گفتن “چرا توهین می کنید؟” از کی تا حالا افشاگری و سوال توی یه مملکت بافرهنگ، جمهوری و اسلامی توهینه؟
* خواستار پیگیری افشاکننده شده است!!! نه متقلبین!!!
https://freudianassociation.org/?p=27338

**گرگ هاشان آشنایان همند
https://freudianassociation.org/?p=27410

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

سوده ر.:
الان ساعت ۱۵:۱۳ روز ۱۸ آبانه. توی سایت کنگره جعلی دوم نوشته :”زمان باقی مانده به کنگره دوم روانکاوی: ۹ ساعت و ۴۷ دقیقه.”*
یعنی اینا می خوان کنگره رو ساعت ۱۲:۰۰ نصف شب شروع کنن؟!
این ساعت که بیشتر به “مطب ۲۴ ساعته”** صنعتی می خوره!
البته اون چیزایی هم که توی کنگره شون می گن کاملاً در ادامه همون “تفریح ۲۴ ساعته”*** است.

* http://irpsychoanalysis.com/#

** و *** بی‌نزاکت‌ها، مطب ۲۴ ساعته تفریح ۲۴ ساعته است!
https://freudianassociation.org/?p=20760

سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵

خدیجه فدائی:
با نامه دژکام دیگر همه چیز رو شد!!!!
چه کسانی در بستری اجباری دکتر کدیور نقش داشتند؟
مثل هر جنایتی همان کسانی که از آن دارند بهره می برند.
گرگ پیر هزار بار دور این مسئله چرخید ولی مراقب بود که از دهانش بیرون نیاید ولی از دهان کسی بیرون آمد که از شدت اضطراب برای دریافت یک اظهارنامه قانونی داشت قالب تهی می کرد…

چرا که گفتن یک چیز به معنی گفتن همه چیز است(فروید،۱۹۱۷-۱۹۱۶، مقاله مقاومت و واپس زنی).

چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵

س. ر.:
می دونید این کنگره برگزار کنندگان شیاد، توی سامانه آموزش مداوم کیو به عنوان سخنران افتتاحیه شون اعلام کردن؟
خانم شهین دخت مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده
بعد می دونید واقعا کی سخنران افتضاحیه… ببخشید افتتاحیه است؟
همونی که توی کنگره جعلی قبلی به خودش گفت: منِ روانکاو… منِ احمق؛ محمد صنعتی!
…
طرف واسه موجه جلوه دادن خودش میره چندتا اسم گنده رو میده به آموزش مداوم، خرش که از پل گذشت یه سوت میزنه و همون بر و بچه های بی نام نشون خودشون میریزن توی کنگره.
البته این بار خیلی فرق داره. چون دفعه قبل حسسابی حساب کار دستشون اومده، اونایی که کلا بیخبر از اوضاعن یا اونایی که به وعده ای خام شدن میان که ممد آقا بالاخره بتونن بعد از ۲ سال یه کنگره جعلی سر هم کنن.
نمی دونم چرا فقط انقدر ترسیده اند؟!*

*دو جرم کیفری دیگر به فهرست بلند بالای جرم های کیفری این جماعت پریشان افزوده شد: تهدید و افترا!

https://freudianassociation.org/?p=27420

چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵

س. ر.:
نیمه شب ۱۹ آبان دیدم برای “زمان باقی مانده به کنگره دوم روانکاوی”* نوشته اند: “FINISH!” فکر کردم صنعتی بیچاره بالاخره نیم نفس راحتی کشید که علیرغم وجود انجمن فرویدی این عدد مانده به کنگره به آخر رسید و او توانست از نصف شب کنگره جعلی اش را شروع کند!
ولی هنوز خوف و رجایش پابرجاست…

http://irpsychoanalysis.com/

چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵

آزاده:
دیشب ساعت ۱۰ شب پس از ۶ ساعت از اعلام بسته شدن لینک ثبت نام اینترنتی کنگره جعلی هنوز در سامانه جامع آموزش پزشکی برای این کنگره جعلی ۴۶۰ جای خالی (از ۷۰۰ جا) وجود داشت!!!
در نتیجه دوستان مجبور شدند در کانال تلگرامیشان اعلام کنند که مجدداً ثبت نام در محل کنگره خواهند داشت!!!
خب وقتی به جز چند خارجی هیچیک از سخنرانان این کنگره جعلی رزومه ندارند چه توقعی می رود؟؟؟
در کنگره جعلی قبلی ابتدا ۳۰۰ جا در نظر گرفته بودند که به خاطر “استقبال” ملت ناآگاه سرگشته این تعداد را به ۶۰۰ افزایش دادند. این بار هم فکر می کردند که مردم همان اندازه ابله هستند که دو سال پیش. آنها فراموش کرده بودند که دو سال است سایت مقتدر انجمن فرویدی در حال روشنگری و افشاگری ست.
برای شیادی مثل صنعتی چه افتضاحی بالاتر از این: بایکوت مردم؟!؟!

چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵

ستاره:
این سیرک بزرگ «دومین کنگره…..» امروز شروع شد!!
عجب حکایاتی دارد این سرزمین محبوب ما، صندلی های خالی و یک عالمه تبلیغات و ….!
آخ پدرخوانده دیگر کسی نیست که وقتی با صدای لرزان پشت تریبون بروی و حرف بزنی بگوید الهی من قربون این صدای لرزونت!!
دیگه از اون دخترکان ساده لوح خبری نیست، مردم این سرزمین دیگر نمی خواهند گوش خود را به این لاطائلات شارلاتانیسمی ات بسپارند!
دیگر وقت خداحافظی است!
سپاس بیکران از حضور انجمن فرویدی!

پنج شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵

فاطمه س.:
اینها کنگره گذاشتن، دانشجویان سخنرانی کنند. والا تو دانشگاه ها، دانشجویان سر کلاس فقط سخنرانی و کنفرانس می تونند داشته باشن ولی به برکت صنعتی کنگره ای تو ایران برگزار می شه که چون همه اساتید بی سوادن، باید چهار تا دانشجو برن اون بالا سخنرانی کنن.

پنج شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵

سیما ر.:
‘Let us assume you are correct in your assessment. I still want her to be released. Let her be one of the many people out there who has not been treated by you.’*

این جمله گهر همایونپور در ایمیل وقیحانه ای که به آقای میلر زده واقعا اعجاب آور است، جمله ای که مثل اعتراف واضح او به حضور در جریان بستری اجباری دکتر کدیور است.
“I still want her to be released” وقتی چنین درخواستی داری (هر چند که دروغ می گویی) یعنی در حادث شدنش نقش داشتی.
آن سر “محور صنعتی- همایونپور” که با صنعتی، همین کسی که الان در کمال بی شرمی و بی حیایی دومین کنگره خواری و جعلی اش را برگزار می کند برای حذف فیزیکی دکتر کدیور اهتمام تام و تمام داشتند.
حالا این صنعتی بیشرم با نوحه سرای بی حیا و مشتاق و افتخار و موحدی ، همانهایی که از ترس انجمن فرویدی در کنگره قبلی نمی توانستند نفس بکشند دوباره آمده اند و مثل لاشخور بروی روانکاوی افتاده اند!
و برایم سوال اینجاست: مخاطبان آنها دیگر چه کسانی هستند؟!

* ایمیل گهر همایون‌پور به ژک الن میلر به قصد منصرف کردن وی (!!!) از حمایت از میترا کدیور
https://freudianassociation.org/?p=27543

جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵

میهمان:
اینم بد نیست! واسه پرسپولیس می خوام زودتر از بیخ بکنه همه این ستونا رو. چیه هی این خارجیای بیان توی مملکت ما! بهونه ام رو هم می گن خارجیا سر لختن. چرا بیان این ستونا رو تماشا کنن. سپردم در دستشویی مستشویی ها رو ببندن. گرون هم بفروشن. راهنما هم مثل همه جای دیگه . کیمیا باشه. ۱
از اون طرفم کشاورزا حواسشون هست و “… برای دفن تخت جمشید چاه می‌کنند” ۲
اصفهانم ای بدک نیست. سی و سه پل داره ترک بر می داره. طرف می گه من نبودم اون زمونه ولی حالا حواسم هَه. مترو بیفته به کار دیگه تمومه.۳
اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اصفهان هم نذاشته “به حسب وجود برخی ملاحظات در کشور، درخواست شده است چنین اقدامی صورت گیرد”. یعنی ۷ آبان تور واسه پاسارگاد ، بی تور واسه پاسارگاد ۴
تهرونم که شکر خدا هم کاخ نیاورون داره نیشست میکنه ۵
هم اون تپه میل، همون آتشکده شهرری دیگه صاف شد. ۶
از لحاظ آب هم خیالتون تخت، شهرداری که با دقت داره به همه اجازه کندن زمین الی ماشااله رو می ده و همه هم به آب میرسن و آبا رو ول می کنن توی جوبا.
صبح به صبح هم توی زمسّون و تابسّون تانکرای آب رو میفرستیم ماشینا رو بشورن با این شیلنگای به قطر دور گردن خودم و این وسط یه آبی هم به فضای سبز بدن.
اگه این سامانه ۱۳۷ رو بر می داشتید بهتر بود چون فقط وقت ما رو خیلی میگیره. هی باید ملتو توجیح کنیم که کارمون درسّه.
از اون طرفم ” آب این کشور خشکیده را از ته چاه هائی به عمق ۱۰۰۰ متر بیرون می کشند تا مجانی تقدیم همسایه ها کنند!!!” بالای میوه جات. ۷
توی محیط زیست هم که به لطف خانم ابتکار همه چی تحت نظره. پرنده ها رو توی لنگرود ۸ یه جور می کشن، توی گرمسار۹ یه جور
این ارومیه لامصب داره ترازش نسبت به پارسال بهتر میشه ولی “بیماری‌های خطرناک ناشی از طوفان‌ نمکی دریاچه‌ ارومیه” ۱۰ در راهه و ۱۴ میلیون آدم در معرض خطرن
همین غار علیصدر، دیگه “یونسکو از ثبت آن به عنوان میراث جهانی خودداری کرد” ۱۱
راستی صنعتی بود، ممد آقا صنعتی خودمون دیگه. بهش میگیم دکتر. همون که کاشف به عمل اومد با مریضش بله! ازدواج کرده، همون که راجع به مدرکش گفتی “تمامی کالج های انگلستان در سطح تحصیلات متوسطه هستند.” ۱۲، اینم دوباره بعد از ۲ سال تونست خودش رو جمع و جور کنه و خانم رو بالاخره از سفر مطالعاتی چندین و چند ساله انگلیس آورد و یه کنگره برگزار کرد، شاهکار. توی سالن ۷۰۰ نفری برگزار کرد. ولی خب نزدیک ۴۱۵ تا جا خالی داشته. ۱۳ عکساش که به نظرم خالی تر از این حرفا بود.
نه بابا کسی حواسش نیست! آره بابا خیالت تخت. مگه از گرد و غبار اهواز تابلوتره؟ کسی کاریش نداره. یه عالمه هم بیاری تنفسی دارن۱۴. ابتکار هم هی می گه باید فلان کار را کنیم، باید فلان کار را نکنیم. نه نگران نباش. ملت سر کارن. یعنی اگه با این اوضاع کسی باقی بمونه، سر کاره. خب ما هم یه رعیتی می خواهیم دیگه؟ نمی خواهیم؟!
می دونی همه اینا خوبن ها، بالاخره دارن به هر سختی شده کارمون رو راه میندازن ولی دلم می دونی لک زده واسه کی؟ واسه بقایی. اگه اون بودا همه چی یه سرعت دیگه ای میگرفت…
۱- در مشهورترین اثر تاریخی ایران چه خبر است؟
https://freudianassociation.org/?p=27171
۲- https://freudianassociation.org/?p=25083
۳- سی و سه پل: وقتی مترو فعال شود به بناهای تاریخی آسیب وارد می‌شود
https://freudianassociation.org/?p=27557
۴- http://karnaval.ir/tour-to-pasargadae-ban/
۵- «اطلس مال» فرونشست را به جان کاخ نیاوران انداخت
https://freudianassociation.org/?p=26126
۶- باران آتشکده شهرری را شست!
https://freudianassociation.org/?p=27590
۷- https://freudianassociation.org/?p=27023
۸- آسمان لنگرود کشتارگاه پرندگان مهاجر
https://freudianassociation.org/?p=27202
۹- قتلگاه شبانه پرندگان و حیوانات در کویر گرمسار
https://freudianassociation.org/?p=26461
۱۰- https://freudianassociation.org/?p=26462
۱۱- https://freudianassociation.org/?p=27503
۱۲- این انگلیسی های بدجنس
https://freudianassociation.org/?p=5364
۱۳- http://www.ircme.ir/App_Web/(Guest)/Plan/List.aspx?CenterID=18&Status=New)
۱۴- از بیمارستان تنفسی اهواز چه خبر؟
http://www.isna.ir/news/95081611127/%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%86%D9%81%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D9%87-%D8%AE%D8%A8%D8%B1

یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵

لام کاف:
امروز یعنی دقیقا همین روزهای مصادف با مضحکه فضاحت بار کنگره جعلی، یکی از همکارانم تماس گرفت و در مورد روانکاوی سوالاتی پرسید. مشغول دادن اطلاعات به او بودم و همان توضیحات همیشگی را تکرار میکردم: «در ایران، در واقع از دریای سیاه تا دریای چین همین یک روانکاو را داریم… او یکی از اعضای برجسته انجمن جهانی روانکاویست… میتوانید در اینترنت نام او را سرچ کنید… بله قطعا اگر راهی وجود داشته باشد که بتواند به شما کمک کند همان مرکز روانکاوی آفریقا واقع در جردن است… این مرکز زیر نظر ایشان اداره میشود…» خوشحال تشکر و خداحافظی کرد… خدایا! او داشت اسیر چنگال روانکاونماهای وحشی میشد! او داشت در مسیر تهی شدن از هرچیزی که میتوان انسانیت نامید، می افتاد، او داشت با یک «رنج» مراجعه میکرد تا کمتر از یک سال بعد در راه «زامبی شدن» افتاده باشد… و کمتر از بیست جمله کافی بود تا مانع تمام اینها شود. کلماتی که کمتر از ده دقیقه از من زمان میگرند برای گفتن و از او برای شنیدن حاصل تمام عمر یک انسان است:
«در پایان اضافه می نمایم که اینجانب به عنوان عضو انجمن جهانی روانکاوی، که دارای کرسی مقام مشورتی ویژه در سازمان ملل متحد است، دارای اجازه و امکان فعالیت در پهنه کره زمین هستم، ولی با اینهمه بازگشت به وطن را انتخاب کرده و تصمیم به وقف کردن عمر ناقابل برای خدمت به این کشور و این ملت می گیرم. چرا؟ زیرا که نمی خواهم عده ای سودجو و کلاهبردار اینجا را یک کشور جهان سومی فرض کرده و اقدام به سرکیسه کردن هموطنان دردمند من با استفاده از نام گرانقدر روانکاوی کنند، و برای تحقق این هدف شرافتمندانه از هیچ کوششی فروگذاری نخواهم کرد.»

او «از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد»، «از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد»، آقای دکتر صنعتی کسی به نبرد با تو و تمام باند مافیایی ات آمده که «از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد» و تک تک این کلمات به اندازه یک جنگ جهانی رعب آور است وقتی بدانی او خود کوششی فروگذار نشده است. شبیخون او بار دیگر شما را فلج و بهت زده کرد: «کوششی فروگذار نشده» کجا و «طلب استمداد» کجا!

یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵

پ ز:
شنیدید «پدر خوانده» یا همان محمد صنعتی یا همان روانپزشک قلابی به همراه دارو دسته مافیائی اش یک کنگره جعلی برگزار کردند؟ اولش برای اینکه بگویند ما خیلی علمی هستیم و روانکاو و «پدر خوانده»مان روانپزشک جدول برنامه شان را به انگلیسی چاپ کردند، بعد دیدند ای بابا چرا هپچ کی نمی آد! سیاهی لشکر از دوست و رفیق جمع کردند، دیدند که بازهم خبری نیست. خلاصه «آتیش زدند به مال»شون، عکس کیف و تخفیف هم گذاشتند، اما بازهم اتفاقی نیفتاد. دیگر چند روزی به کنگره نمانده بود کاسه گدایی دستشون گرفتند که به من عاجز کمک کنید یا به مای بدبخت کمک کنید. رفتند دور تا دور ادارجات و موسسات که تو را به خدا فقط بیایید هزینه خورد خوراک با ما، فقط شما بیایید حفظ آبرو کنید. امتیاز هم بهتون می دهیم ما را جلوی انجمن فرویدی ها ذلیل نکنید. نمی دانم چرا یاد صدا و دستان لرزان صنعتی افتادم. با این همه دست درازی بازهم روز افتتاحیه «۶۰ درصد ظرفیت خالی مانده» بود.
بابا جان روانکاوی مگر با گدایی جور در می آید. یعنی اوضاع مالیشون اینقدر بهم پیچیده که دست گدایی دراز کردند. روانکاوان وحشی با هر بار برگزاری یک کنگره جعلی فقط خودشان را بی آبرو، سبک و خوار می کنند. البته این ویژگی ها در نهایت به ما کمک می کند که فاصله و شکاف بین یک روانکاو وحشی از یک روانکاو واقعی را ببینیم و متوجه بشویم که انجمن فرویدی تنها نهاد رسمی روانکاوی در ایران است.

دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵

رکسان واقعا ایرانی:
خوشم میاد که صنعتی و شرکا کنگره جعلی شون رو زیر سایه ترس شروع کردند و این رو هم به زبون آوردند. برخلاف خیلی ها که میگن اینجا حساب و کتاب نداره بنظرم اونقدر داشت که خودشون مجبور شدند تو کنگره شون اعلام کنند. خانم دکتر گفته بودند که آدمها وقتی به روانکاوی می آیند متوجه می شوند که نمی توانند با دل راحت از سمپتومهاشون لذت ببرند (نقل به مضمون) حالا خود کنگره جعلی ها نه تنها اینو فهمیده اند بلکه در خود همون کنگره اینو اعلام هم می کنند. اینقدر خورده به هدف!
از همینش خوشم میاد.

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

م.ش:
از طرف صنعتی از گهر بانو همایون پور تشکر میکنم که شاگردان گروهش را فرستاد صندلی های خالی کنگره مان پرشود حتما برای مهمونی،تولد،یا هر سورپرایزی که داشت تلافی میکنم
از طرف صنعتی و گهر بانو هم از شاگردان این گروه ها تشکر میکنم که گول این انجمن فرویدی ها را نمی خورند و گمراه نمی شوند یه وقت مبادا به راه راست کشیده هدایت می شوند و عیب بزرگیست برای این آدمها

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

م.ش.
یه وقت کسی فکر نکند صنعتی روز اول صدایش در نمی آمد و از ترس برخود می لرزید و به سختی کلمات را ادا می کرد از چیزی ترسیده بودها، فقط نمی دانم چرا یک هو دل دکتر جلالی کجایش به درد آمده بود که با تماشاچیان خواست دردودل کند و آنها را محرم اسرار دانست که بگوید ما این کنگره را زیر سایه ترس آغاز کردیم

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

میهمان:
جالبه ها!
صنعتی اینا از لحظه ای که برنامه کنگره جعلیاشون رو اعلام میکنن تا وقتی اجراش میکنن، ۳۰۰ دفعه عوضش می کنن. بعد هم هی اعلام عمومی می کنن.
نمیگن آبرومون میره، ملت میفهمن ما اصولاً برنامه خاصی نداریم!؟

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

فاطمه س.:
عنوان این کنگره جعلی دوم: “پادزهری روان‌کاوانه برای فرهنگ مرگ، خشونت و نابردباری” به خوبی نشون می ده که باز این صنعتی یه میکروفن پیدا کرده می خواد بگه فرهنگ ایران، فرهنگ مرگ و خشونته و برای اثباتش هم از شاهنامه مثال میاره!!!!!

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

شهرزاد:
به جرات قسم می خورم تنها کسانی که بدون چشمداشت ۱۳ امتیاز بازآموزی و بدون ماموریت کاری و… تمام به اصطلاح سخنرانی های کنگره جعلی را دنبال کردند باز هم انجمن فرویدی ها بودند؛کسانی که کنگره زیر سایه ترس از آنها برگزار شد، کسانی که حتی دکتر صنعتی نمی توانست نام آنان را بر زبان بیاورد!
و البته برای اینکه “مزرعه فرویدی” هرس شود باید هر چه بیشتر علف های هرز و آفات را شناخت…

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

کتایون صدیقی:
آقای دکتر صنعتی!
به غیر از سوال قبلی که می دانم حالا دیگر کابوس روز و شب شماست، یک سوال دیگر هم داشتم: آیا صدای شما همیشه انقدر لرزان است یا وقتی زیر سایه ای از ترس قرار می گیرید به رعشه مبتلا می شود؟

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

افروز ر.:
آی خندیدم، آی خندیدم… حامیان کنگره جعلی رو: دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، بهزیستی ورووووجک، مرکز تحقیقات بهداشت روان، انجمن علمی روانپزشکان ایران، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران … و در آخر ستاره این حامیان… (البته همونطور که کنگره جعلی ستاره دار شد… رقیه- شهرزاد هاشمی)… مرکز مشاوره هم آوا…. آی خندیدم….
یعنی تمام این حامیان خودشونو به قد و انداره یک مرکز مشاوره معتبر میدونن! البته این حامیان تا ۶ روز مونده بود به کنگره جعلی فقط شامل ورووووجک بود و مرکز تحقیقات بهداشت روان و مرکز مشاوره هم آوا… بعد دیگه هر چی به کنگره نزدیک میشد این دوستان آن کاسه معروف کداییشونو گرفته بودند دستشون و دربه در دنبال لوگو میگشتن که بچسبونن پایین سایتشون… جان خودم اگر میتونستن با بقالی سرکوچه صنعتی هم صحبت می کردن که بیاد عکس تابلوی مغازشو بذاره زیر سایت کنگره به عنوان حامی. اونوقت لیست حامیان کنگره جعلی این شکلی میشد:
دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، بهزیستی، مرکز تحقیقات بهداشت روان، انجمن علمی روانپزشکان ایران، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، مرکز مشاوره هم آوا و سوپر دریانی و برادران

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵

ا. روشن:
عبارت «هیأت علمی» هم وقتی در دایره لغات «صنعتگران مافیا» قرار می گیرد معنای خودش را به کلی از دست می دهد… می شود محمد صنعتی، مهرداد افتخار، امیرحسین جلالی، عباس امید، سامان توکلی … می شود نهاله مشتاق!!!
هیأت علمی در آنجا یعنی آنان که از آن علم هیچ نمی دانند و به آن دست اندازی می کنند. یعنی هیأتی که قصدشان نه در راه ارتقاء، که در راه تخریب است. آنان که از هرچه دردمندتر شدن جامعه، فربه تر می شوند. آنان که افکار مالیخولیایی خود را به مردمان نسبت می دهند. آنان که برای اجرایی کردن امیال پلید خود از هیچ کاری رویگردان نمی شوند. آنان که با خود فکر کردند از «قانون جمهوری» قویترند… و تمام اینها را تحت لوای «علم» و «هیأت علمی» می کنند.

چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵

زهرا م:
استاد مجتهد شبستری!
جناب آقای صالح نجفی!
«دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان کجاست؟!»

چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵

م.م:
“براى اینکه دکتر شاف منتظریم که بیدار بشوند این جلسه اختتامیه رو مجبور شدیم قبل از سخنرانى دکتر شاف بگذاریم.”/مهرداد افتخار در اختتامیه کنگره جعلى
یک کتگره را معطل شب زنده دارى و خواب ناز دکتر شاف کرده اید! یعنى این همه آدم نشسته اند روى صندلیهایشان “در انتظار بیدارى دکتر شاف”؟! که بیاید و از “The courage to be in relationship” بگوید؟! ایشان در مملکت خودشان یا یکى از کشورهاى اروپایى هم در کنگره شرکت میکرد میتوانست یک سالن را معطل خواب خودش بکند؟ یا نه همین که منت گذاشته اند و از مملکت خارج به این کنگره آمده از سرمان هم زیاد است؟ نه تاخیر در پرواز، نه تصادف خواب دکتر شاف باعث جابه جایى برنامه در یک کنگره علمى میشود. واقعا صنعتى تو حتى یک لحظه، حتى یک لحظه از تحقیر این مردم و این کشور غافل نمیشوى. و واقعا بر آن به اصطلاح حضار کنگره شرم که براى ۱۳.۵ امیتاز بازآموزى چنین تحقیرهایى را تحمل میکنند.
مقایسه کنید با این:
“به نام خدا. اولین جلسه پنج شنبه هاى فرویدى مون رو شروع میکنیم، راس ساعت ۱۱. همانطور که توى آفیشهامون هم دیدید، توى آگهى هامون هم دیدید ما اونجا هم تاکید کردیم که جلسات سر ساعت یازده شروع میشه.”

چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵

م.م:
صحبتهاى صنعتى در اختتامیه کنگره جعلى:
“در کنگره اول ما مواجه شدیم با گروهی که بلوا و آشوب ایجاد میکردند. یک مدت دو سالی هم ادامه داشت و خوشبختانه در این کنگره همکاران ما تلاش کردند که جلوی این را بگیرنند.
صحبتهاى دادستان ذبیح زاده در جلسه با خانواده ها در دادسراى جرائم پزشکى:
” … اینها [اعضای انجمن فرویدی] خیابان را بند آورده بودند. اصلا خیابان مطهری بسته شده بود… برای من دادستان کاری ندارد که به مامورین انتظامی بگویم اینها را ساکت کنند. نیروی انتظامی هم معمولا منتظر این دستور مرجع قضایی هستند که به ماموریتشان عمل کنند.”*
دعوت میکردید از دادستان ذبیح زاده بعنوان سخنران افتخارى در کنگره جعلى تان. حرفها و تجربه هاى مشترک زیادى دارید.
*
اشاره به دیدگاههاى منتشر شده در سایت انجمن فرویدى، بخش دادسراى جرائم پزشکى

چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵

مانی ا:
خانم ماندانا دانش در مقاله اش می پرسد: «راستی در این به اصطلاح مرکز تحقیقات بهداشت روان چه جور تحقیقاتی صورت می گیرد؟؟»
https://freudianassociation.org/?p=28071

رییس این مرکز همون مهرداد افتخار (که پدرخوانده از شدت علاقه وی را مهی جون!! صدا می کند) است! حدس بزنید نفر دوم آنجا یا به عبارتی معاون پژوهشی آن چه کسی است؟ بله! وحید شریعت!!!
http://mhrc.iums.ac.ir/?fkeyid=&siteid=83&pageid=2662

همون فردی که بعد از عقیم ماندن نقشه حذف فیزیکی دکتر کدیور، او را رییس بیمارستان ایران کردند!!! [لابد بهش جایزه دادند!] و همان کسی که یکی از دختران بابا جان وزیراز دو سال پیش زیر دست اش است و همان کسی است که در کنار کشاورز اخلاقی!! در آن فاجعه تاریخی نقش داشت…. خوب مهرداد افتخار در کنار وحید شریعت چه تحقیقاتی انجام می دهند؟ لابد چگونه روانکاوی را از دستان دکتر کدیور بقاپیم و به نام بزنیم!! پدر خوانده و بابا جان وزیر هم اساتید راهنمای این تحقیقات هستند!!

پنج شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵

میهمان:
عصمت ترک قشقایی به فرانسوی ها بگوید شما خودتان متوجه چیزی که می یبینید و می دانید نیستید. فلذا من باید برایتان بگویم و شرح دهم…

“La psychanalyse n’est incontestablement pas assez développée en Iran. Pour l’instant, elle n’est pas structurée comme en France. “ *

Google translate

“Psychoanalysis is decidedly not sufficiently developed in Iran. For now, it is not structured as in France. ”

در حالیکه آنها خودشان می دانند:
“در نوامبر ۲۰۰۹ نیز ژک الن میلر در پاریس در سخنرانی افتتاحیه دانشگاه مردمی ژک لکان (Universite populaire Jacques Lacan (UPJL از تلاش‌های ۱۶ ساله دکتر کدیور برای ارتقا جایگاه روانکاوی در ایران و استفاده از تجربه دکتر کدیور برای دانشگاه مردمی ژک لکان تجلیل می کند و سخنرانی دکتر میترا کدیور در سی و هشتمین کنگره اکول لکان (اکول فرویدی پاریس) کف زدن ایستاده بیش از ۲۵۰۰ شرکت کننده را در پی دارد.” **

ما که از “استاد اعظم لژ روزبه”*** و فواد صابران، مهدی صابری- صابران، نادر آقاخانی، نادر برزین، گهر همایونپور، «ابن سینایی چون افشین اعتضادی؟!»****، رودینسکو و سوفی دومیژولا و… خبر داشتیم، ولی بالاخره یکی باید سطح شعور و درک مافیای روان را که داخل و خارج از ایران دارند جان می کنند تا روانکاوی واقعی را زخمی، حذف و از میدان به در کنند، به دنیا هم نشان می داد…

*هدف: مدفون کردن نام انجمن فرویدی (و البته ادامه لاف در غریبی
https://freudianassociation.org/?p=7209
** فروید «ما» چگونه به ایران آمد!
https://freudianassociation.org/?p=20615
*** دو استاد اعظم لژ روزبه که نادر آقاخانی با خارش و با مشمشه در محضرشان کسب «تشرف» کرده
https://freudianassociation.org/?p=12243
**** سمینار؟ در سال ۹۱؟ با حضور ابن سینائی چون افشین اعتضادی؟!
https://freudianassociation.org/?p=8748

پنج شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵

س. ر.:
خانم زهرا م. گفته بودند: “«پدرخوانده» به افرادی چون مشتاق، همایون پور و افتخار… که رکود علمی داشته باشند یا مدرکشان BGSP Inc باشد به عبارتی به درد لای جرز بخورد، ارج می نهد و به آنها بال و پر می دهد.”*
فکر کردم بله. آنها اگر چیزی اصیل در چنته شان داشتند دور و بر “استاد اعظم لژ روزبه”** نمی پلکیدند و آبروی او را چون آبروی خود پاس نمی داشتند.
آنها ریگی مشترک به کفش دارند

* داستان رکود علمی نهاله مشتاق
https://freudianassociation.org/?p=28114

** دو استاد اعظم لژ روزبه که نادر آقاخانی با خارش و با مشمشه در محضرشان کسب «تشرف» کرده
https://freudianassociation.org/?p=12243

پنج شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵

“گل آقا”:
صنعتی جان! جان جانان خانم معین! خب تو که اینقدر دنبال عصای پیری کوری می گشتی چرا اجازه دادی فرزندانت در خارجه سکنی بگزینند و آخر پیری به سراغ امثال افتخار و سامان و بابک و امیرحسین و… بروی که یکی پاورپوینتت را ورق بزند، یکی برایت عصا بیاورد، یکی این ورت را نگه دارد، یکی آن ورت را نگه دارد؟!!! تازه آخر پیری خانم خانم ها را هم که فرستاده ای انگلند!
بابا کمی به فکر عاقبت کارت باش…

جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵

افروز ر.:
قابل توجه بعضی ها:

The psychotherapist undertakes not to enter into a sexual relationship with a client
https://freudianassociation.org/?p=28143

IPA Ethical Principles/ Sexual Contact
https://freudianassociation.org/?p=27073

Ethical issues in therapist-client sexual relationship
https://freudianassociation.org/?p=26931

یعنی طرف فقط و فقط بلده با مریضاش ازدواج کنه… حتی نمی تونه و نمی تونسته بره از دختر همسایشون یا یکی از دخترای فامیل خواستگاری کنه!! فقط مریضاش… اونم ۳بار و درحالی که اونها شوهر داشتن!!!

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

قاسم شهروندی از تهران:
با گذشت زمان اندکی از برگزاری کنگره ای عقیم تحت عنوان پر طمطراق (( روان کاوی و روان درمانی پویای ایران )) و فرونشستن غبار هیجانات و احساسات و حاشیه های آن در مقام یک شهروند کشورم ایران ، به طرح دیدگاه خود به این همایش تشریفاتی ، پرهزینه و صد البته بی فایده که در قالب ملی و بین المللی برپا شد می پردازم .
به گمان برخی نظر یک شهروند عادی در خصوص کنگره ای تخصصی را نباید چندان جدی گرفت و یا بفرموده فرمانفرمایان ، به بهانه پیچیدگی های غامض و فوق تخصصی و نکات پیچیده تر از مو در ملاحظات فنی اجازه ورود به عموم افراد یا اقشار یا اصناف جامعه را از ما دریغ کنند که شما نباید پا در گلیم ما نهید .
شاید در نگاه اول بنظر رسد که حق با انهاست اما لطفا” لختی درنگ کنید .
هر حوزه تخصصی و عالمان آن حوزه بخشی از کلیت یک جامعه هستند و جزیی از بدنه آن محسوب می شوند. خارج از مباحثات و مطالعات درونی این بخش ها با عناصرو اجزا دیگر جامعه در تعامل و گفتگوی بیرونی قرار دارند . از این زاویه نگاه هر فرد یا گروهی بنا به حقوق شهروندی اجازه استیضاح (طلب وضوح ) را برای خود خواهد داشت . من هم تحت هیچ شرایطی وارد مباحث درونی و تخصصی این کنگره نخواهم شد اما حق خود را جهت ورود به این بحث برای به پرسش کشیدن مبادی ، مرزها ، معضلات ، نقاط کورو پیوستگی ها و گسستگی ها حوزه تخصصی شان را با جامعه بکار خواهم برد و هر چند امیدی بر انها نیست اما خواهان برسمیت شناخته شدن حق خود از سوی جامعه هستم .بخصوص که اینچنین گردهم آیی ها از مالیات های تامین می شود که ما شهروندان می پردازیم و یا از عایدات نفتی که ما و ایندگان هم از آن سهیم هستیم .
نظارت همگانی حق شهروندی ماست زیرا تجربه بشری ثابت کرده است :
۱- انسان ، انسان است . در یک جامعه دانشمندان و متخصصان و اندیشمندان با سایر عموم مردم از نظر گرانباری نیات ،تعلقات ، امیال و آمال ( از هرگونه خیر و شر ) مطلقا” هیچگونه تفاوتی ندارند و اگر خود را در معرض بازخواست نبینند از راه صلاح خارج خواهند شد.
۲- از منظری عمومی در یک جامعه اصلا” و ابدا” مهم نیست که یک شهروند چه عرضه می کند ؟مقاله یا کتاب ، فیلم یا قطعه موسیقایی زیبا ، خدمات پزشکی یا حقوقی و یا حتی تن پوش یا مواد خوراکی ، استاد دانشگاه باشی یا فروشنده خودروهای دست دوم. بدیهی است ما همه به هم محتاجیم و همه یکسان در مقابل این پرسش قرار داریم :
اینکه چگونه عرضه می کنیم ؟ و چرا عرضه می کنیم؟
با این مقدمه به نسبت طولانی به طرح این سوال اساسی می پردازم :
((این کنگره و همایش چه کارکردی داشته و چه نیازی را پاسخ داده است ؟ ))
با هنجارها ، ارزش ها و بینش های نوشته و نا نوشته مرسوم و حاکم بر سرشت و سرنوشت گردهم آیی های اینچنینی در کشورمان و تکیه بر منطق (سر و ته یک کرباس بودن )می توان چنین پنداشت که این مراسمات عموما” دارای سه کارکرد اساسی هستند :
۱ – ایجاد هیاهو و سر و صدای رسانه ای برای پر کردن چشم و دل قاطبه مردم .
۲ – رساندن این پیام به مسئولان عالی رتبه دستگاه های مربوطه و مقامات حکومتی که ما مشغول کارهای مهمی در سطح ملی و بین المللی هستیم .
۳ – آشنایی با افراد مختلف و یافتن ارتباطاتی سود مند و تشکیل شبکه های که در زمینه مربوط و زمانی مناسب کارایی های لازم را تامین نماید .
صد البته کارکردهای غیر رسمی دیگر نیز ممکن و قابل تصور است از جمله خوش خدمتی و تملق به فلان مسئول یا بهمان سازمان و یا در این وانفسای تاراج و اختلاس کف دست تنی چند را هم می توان چرب کرد .
رسم این همایش ها این است که متخصصان و اندیشمندان از هرگونه ارزیابی انتقادی به محضرشان بیمناک و ناراضی باشند . گاهی بوی تفرعن آنها ادمی را خفه می کند .هستند اساتیدی که خود را قله های رفیع علم و دانش و بصیرت می پندارند که وظیفه دیگران فقظ تجلیل و تکریم آنهاست .
اما دقت بفرمایید کارویژه این کنگره حکایت دیکری است که به کارکردهای فوق محدود نمی شود و کارکردی بغایت خطرناکتر را دنبال می کند . کوشش شده است بذر سمی نهفته در این کنگره با گنجاندن اسامی چند متخصص داخلی و خارجی به شکلی تزیین و آرایش شود تا سویه ضد اجتماعی آن پنهان بماند .تا یک حلقه دیگر از یک توطئه را پیش برند .این کنگره را باید در زمینه و تصویر بزرگتری مشاهده نمود تا نیت خائنانه بانیان و برگزار کنندگانش رسوا گردد .
این کنگره یخشی زنجیره ای از اقداماتی است که برای ((به محاق بردن علوم انسانی )) در حال طراحی و اجرا می باشد .
چنانچه همگان می دانند تمایز فاحشی میان علوم طبیعی ، مهندسی و علوم پزشکی با علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد . عینیت پارادایمی رشته های علوم تجربی (طبیعی ، مهندسی و علوم پزشکی ) با کمک ابزارهای اندازه گیری و آزمایشی
و راه حل های مرجع گون (اصول روش شناسی ، الگوهای مقبول و رایج ) فیصله بخش اختلافات و منازعات عالمان خواهد بود اما در حوزه فوق العاده پایه ای علوم انسانی و با قدری فاصله علوم اجتماعی که در آنها دانش وجهی سوبژکتیو دارد و به این سادگی ها تن به اصول و قواعد سرراست و نظام مند مورد پسند رژیم های حقیقت قدرت ساخته نمی دهند هیچ آزمون فیصله بخشی وجود ندارد . امروز هستند کسانی که علوم انسانی را موی دماغ احساس می کنند و برای رسیدن به امیالشان در صدد حذف و یا حداقل مهار آن هستند . علوم انسانی بستر و زمینه ساز تفکر انتقادی است این به مذاق عده ای که در اندیشه انقیاد همه کانونهای معرفتی غیر همراستا با اهداف خود هستند خوش نمی آید و می خواهند اب را از سر بند کنند.
دومین کنگره روان کاوی و روان درمانی پویای ایران یک گام در سطح تاکتیکی برای پیشبرد یک برنامه استراتژیک در جهت دشمنی با وجه رهایی بخش علوم انسانی است . این کنگره بخشی از پازلی است که می خواهد روان شناسی و روان کاوی را ذیل علوم پزشکی به نفع مقاصد قدرت مصادره نماید.
متاسفانه امروزه شاهدیم عده ای با خوانش واژگونه از آثار اندیشمندانی سترگ چون فروید و فوکو ، راههای انقیاد اجتماعی را مهندسی معکوس می نمایند . به این کنگره در کنار آنچه بر سر سازمان نظام روان شناسی آورده اند و یا آنچه با ستم عریان بر انجمن فرویدی ایران و اعضای محترمش کردند و … بنگریم تا وضوح مطلب بیشتر شود .
در این راستا امثال جناب دکتر صنعتی و هم پالکی هایش نوک قله کوه یخی هستند که نمودارشده اند و به این آدم ها فرصت جولان داده شده است . به رغم همه غلو ها ی که ایشان در موردخود می کنند ایشان کاره ای نیستند فقط بازیگر صحنه هستند . ایشان و مافیایش ((عمله )) پروژه برچیدن بساط علوم انسانی هستند که برای بسط منافع حقیرانه شان حاضر به هرگونه پا اندازی در رکاب قدرت شده اند . راستی چه کسی بهتر از دکترصنعتی که بدون وجود مدرک با تکیه بر دروغ و رانت می تواند چنین دم بجنباند. این جنس آدم ها همان ((رجاله )) های صادق هدایت هستند . دقیقا” رجاله بودن هم مثل بیشعوری است ربطی به سطح مدرک و سواد و درآمد و جایگاه و مقام ندارد. می توان حتی در نقد صادق هدایت کتاب نوشت اما باز رجاله بود .
شاید اگر صادق هدایت همعصر ما بود به جای کتاب (( حاجی آقا )) از گونه ای دیگر از رجاله ها پرده برمی داشت و ما شاهد شاهکاری به نام (( آقای دکتر )) بودیم .
آقای دکتر این داستان آدمی علاقمند به روان کاوی ، ادبیات ، مباحث روشنفکری است اما کاسب نیز هست .در مطبش دارالتجاره دارد . او فعال مطبوعاتی است و اصلاح طلب چی است اما یادش نمی رود که بگوید به حکم سنگین وظیفه شرعی در سال های سخت جنگ مسئولیت پذیرفته است . این رجاله از ضرورت گفتگو بلغور می کند و به نقد فرهنگ عامه قلم می فرساید اما از شفافیت و صداقت گریزان است اخر خوب می داند ممکن است تشت رسوایش بر سرش بریزد . او موجود عجیبی است به اصطلاح کوچه و بازاری آدم تیزی است بدون تخصص و مدرک برای طالبان آن ، تخصص و مدرک می سازد . او هرچند سیه روز است اما سیاهکاری را خوب یاد گرفته است . او تاجر چیزی است که ندارد . با وزیر و وکیل می نشیند و سفارش کار می گیرد . او کار دیگران را راه می اندازد و کارش را پیش می برد . او هیچ پرنسیبی ندارد فقط این چیزها را دوست دارد : پول و منفعت شخصی . به همین خاطر او نشان می دهد برای ملت و توده و بخاطر ملت و توده حرف می زند اما برای انقیادملت و توده تلاش می کند.
قصه ، قصه تلخی است .
اما قابل کتمان نیست :
هرجا قدرت سرکوب حاکم گردد مقاومتی پدید خواهد آمد .
این مقاومت نادیده گرفتنی نیست .
پرچم مقاومت در مقابل این نیرنگ بازان اکنون به دست انجمن مردم نهاد (( انجمن فرویدی ایران )) قرار گرفته است .
استوار باشید و سر فراز
به امید بهروزی برای فردایی که رجاله ها میداندار آن نباشند.

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

مهدی ش.
کنگره جعلی
کنگره
فرهنگ فارسی عمید
kong[e]re ۱. تجمعی که در آن گروهی از دانشمندان و متخصصین در مورد موضوعی علمی، فرهنگی، اقتصادی، و یا سیاسی اظهارنظر می‌کنند؛ گردهمایی.۲. (سیاسی) مجلس قانون‌گذاری در بعضی از کشورها.
و متعجبم از نام نهادن کنگره برای موضوعی و که کسانی که خود را نخوانده ملا کرده اند و خود را دانشمند و متخصص در خصوص روانکاوی که هیچ دانشی از آن ندارند راستی این جماعت تخصص و دانش شان را از کجا آورده اند نزد چه کسی؟؟؟
در طی سخنرانی ها و لابه لای خواندن مطالب چیزی که به شدت در ذهن من می چرخید این بود که این چیزهایی که این ها می گویند چه ربطی به روانکاوی دارد چراکه آنها از افکار و خیالات ذهن خود در کنگره جعلی شان حرف می زدند و همه یک خیالپردازی صرف بود که هیچ کدامشان نه فروید را می شناسند و نه با دانش فرویدی آشنا بودند و تنها جملاتی از فروید که در همه موارد یا نابجا استفاده می کردند یا ترجمه درست نکرده بودند و یا خوب نفهمیده بودند و یا با درس نامه های دکتر کدیور و یا کتاب ایشان همان کار را کرده بودند و این بار بدون ذکر منبع، لابه لای حرفهای خودشان استفاده می کردند، بله در این حد ناآگاه بودند، حتی برای مخاطب خود مختصر شعوری هم قائل نبودند، که می دانستند اکثر جمعیت از روانکاوی چیزی نمی داند، پس من هرچیزی به عنوان روانکاوی ارائه دهم بی شک قبول خواهد کرد، البته این کوته فکران نتوانستند به این فکر کنند که در بین این آدمهایی که این جا نشسته اند و یا بعدا سخنرانی ها را خواهند شنید کسانی هم هستند که مختصری و یا کاملا با دانش روانکاوی آشنا هستند و به خود اجازه هرگونه یاوه سرایی را ندهند، وقتی که در بین سخنرانی ها، مطالبی خوانده یا گفته می شد که اصلا ربطی به روانکاوی نداشت و یا جز شروع سخنرانی هیچ کلمه ای از روانکاوی و فروید نمی آوردند و انگار این آدم برای سخنرانی در خصوص روانشناسی و روانپزشکی دعوت شده است و آنجایی که کسانی همچون بچه دبیرستان (یعنی در این حد سطح پایین) رفته بودند چند جمله از فروید را از جایی پیدا کرده بودند یا از درس نامه های دزدی دکتر کدیور یا از کتاب دکتر کدیور جمله ای را حفظ کرده بودند و بدون ذکر منبع لابه لای خزعبلات خود جای داده بودند یعنی شما توجه کنید اینها نرفته بودند مطلبی را از فروید بردارند و برای آن چیزی بنویسند روی آن کار کنند و روی موضوعی تحقیق به معنای واقعی کلمه داشته باشند بلکه چیزی را از روی خیالات خود نوشته بودند، وسط این چیزها جملاتی را از فروید می گفتند که حتی این آدمها حتی از دوران تحصیل در دانشگاه خودشان هم چیزی فرا نگرفته اند نیاموخته اند که چگونه باید تحقیق کرد بررسی کرد تنها یاد گرفته اند که هرچه استاد گفت را بلغور کرد یک نمره ای گرفت یک مدرکی گرفت و به اعتبار مدرکی که دارند حالا جایز هستند هر مزخرفی را بگویند و حالا اینها که حتی یک جمله از دانش فرویدی را فهم نکرده بودند بر فروید خرده می گرفتند که فروید یک چیزی یا یک جایی اشتباه کرده یا اشتباه هم داشته و همه شان بی استثنا تاکید داشتند که فروید اشتباه کرده و ملانی کلاین درست فهمیده انگار جشن سرکوب فروید باشد و تایید ملانی کلاین و برای هم دست می زدند و همدیگر را تشویق می کردند که عجب سخنرانی کردی و چه مطالب مهمی را گفتی به عمق حماقت این جمع پی می بردم!!! البته خب در آخر میرسیم به اول صحبت این ها باید نزد کدام دانشمند و متخصصی بروند این دانش را فرا بگیرند؟ صنعتی یا همایون پور؟ وصد البته هنوز صنعتی پاسخ نداده است که دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان کجاست؟؟؟؟

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

سحر ر.:
اینجا گفته:
“The psychotherapist undertakes not to enter into a sexual relationship with a client” *

جایی هم که اینو گفته “UK Council for Psychotherapy” است.
خب حالا اینو ببینید:

“چهارشنبه ۰۸ مهر ۱۳۹۴
ترانه جدائی:
امروز با … صحبت می کردم و از او در مورد آ. م. پرسیدم. گفت سال ۷۴ او تازه چند ماه بود که از اینجا رفته بود. استعفا داد. و اضافه کرد او شاگرد و مریض م. ص. بود. در زمانی که مریض او بود شوهر و دو پسر داشت. بعدا از همسرش جدا شد و با م. ص. ازدواج کرد. در مورد مرگش هم گفت …
در مورد م. م. هم گفت او هم شاگرد و مریض م. ص. بود. در زمانی که پیش م. ص. می رفت شوهر داشت (دندانپزشک) و آن موقع ها … بود. و نقل کرد که یکی از دوستان داروسازش تعریف کرده که یک روز که برای تبلیغ یک دارو به … رفته بوده آقایی را در حیاط دیده که مشغول فحش دادن و فریاد کشیدن بوده و فهمیده شوهر م. م. است. که بلافاصله حراست موضوع را جمع می کنند و او را می برند دفتر رییس بیمارستان. بعدا م. م. از او جدا می شود و با م. ص. ازدواج می کند. … مشخصا گفت با اینکه شوهر داشت با م. ص. دوست بود. و شوهرش از ماجرا باخبر شده و رفته … و اضافه کرد این م. ص. هر کس پیشش برود با او می ریزد روی هم!”**

ببخشید آقای صنعتی که ” enter into a sexual relationship with a client” تازه با بیمار متاهل!!!! تکلیفش چیه؟
ایشون که ادعا می کنه psychotherapist هست، کجای دنیای قانون psychotherapist ها قرار می گیره با این قانون شکنی؟!
البته همسر فعلی آقای صنعتی اولین مورد ایشون نبوده
آقای صنعتی معمولا از توی مراجعانش دستچین می کنه…

* https://freudianassociation.org/?p=28143
** آقای دکتر فدایی، دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان (!) کجاست؟ (۴)
https://freudianassociation.org/?p=14682

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

سیما ر.:
صنعتی توی کنگره گفته: اینها (انجمن فرویدی ها) با روانپزشکان و روانشناسان مشکل دارند یا دشمنند و این هجمه ها فقط به من نیست. من از دو سال پیش دارم می گویم که ما باید با هم متحد شویم صرفنظر از TITLE ای که داریم و انجمن رواندرمانی را راه بیندازیم.
نمی دونم چرا کسی به حرفش گوش نمی ده! این بیچاره این همه عز و جز می کنه، کنگره می ذاره اونم چی جعلی، ولی کو گوش شنوا!؟
صنعتی جان غصه نخور. وقتی تو نه روانپزشکی، نه رواندرمانگری، خب حق داری بگی کسی از عنوانش یادی نکنه و بیایید با هم دوست بشیم.
اینا از سوز سینه تو بیخبرن «ای استاد اعظم گرند لژ روزبه»*

*او استاد اعظم گرند لژ روزبه است نه هر کسی
https://freudianassociation.org/?p=22303

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

سوده رخشا:
یکی از زرنگیای صنعتی که هی هم می ره توی دیوار تراشیدنه.
گهر همایونپور رو از زباله های انستیتو روانکاوی تورج مرادی پیدا کنه* و ازش یه روانکاو زیرزمینی بتراشه. فقط بدیش اینه که انقدر طرف اوضاعش خرابه که دیگه روی زمین کسی پیداش نمی کنه.
یا مثلا تراشیدن همسر/ همسران از مراجعان** یعنی مراجعان بالفعل واسه ایشون همسران بالقوه هستند.
حالا هم تراشیدن دشمن مشترک با صدای لرزان که آی خانوما، آی آقایون اگه من دارم کمک می خوام، واسه خودم نیست. این انجمن فرویدیا با همه تون دشمنی دارن. هجمه هاشون به همّــــّــــّه شماها هم هست.
چرا نمی فهمید؟! اصلا کاری به مدارک و اخلاق و تاریخچه ی نداشته من نداشته باشید.
جون مادرتون باور کنید که انجمن فرویدی به همّه تون تیر زده فقط من نمی دونم چرا داره از من خون میاد!…
این «معمار»*** پیر تیشه تراشش رو کی میذاره زمین؟!

*سؤالات در مورد محل تحصیل گهر همایونپور
https://freudianassociation.org/?p=5342

** آقای دکتر فدایی، دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان (!) کجاست؟ (۴)
https://freudianassociation.org/?p=14682

“چهارشنبه ۰۸ مهر ۱۳۹۴
ترانه جدائی:
امروز با … صحبت می کردم و از او در مورد آ. م. پرسیدم. گفت سال ۷۴ او تازه چند ماه بود که از اینجا رفته بود. استعفا داد. و اضافه کرد او شاگرد و مریض م. ص. بود. در زمانی که مریض او بود شوهر و دو پسر داشت. بعدا از همسرش جدا شد و با م. ص. ازدواج کرد. در مورد مرگش هم گفت …
در مورد م. م. هم گفت او هم شاگرد و مریض م. ص. بود. در زمانی که پیش م. ص. می رفت شوهر داشت (دندانپزشک) و آن موقع ها … بود. و نقل کرد که یکی از دوستان داروسازش تعریف کرده که یک روز که برای تبلیغ یک دارو به … رفته بوده آقایی را در حیاط دیده که مشغول فحش دادن و فریاد کشیدن بوده و فهمیده شوهر م. م. است. که بلافاصله حراست موضوع را جمع می کنند و او را می برند دفتر رییس بیمارستان. بعدا م. م. از او جدا می شود و با م. ص. ازدواج می کند. … مشخصا گفت با اینکه شوهر داشت با م. ص. دوست بود. و شوهرش از ماجرا باخبر شده و رفته … و اضافه کرد این م. ص. هر کس پیشش برود با او می ریزد روی هم!”

***اگر «زبل خان» نبودند «معمار» نمی شدند
https://freudianassociation.org/?p=15654

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

پریسا شباهنگ:
از چرت زدن رفعتیان گفتم حیفم اومد که از چرت زدن صنعتی حرف نزنم. در آن سه روز کنگره به غیر از نگرانی که از انجمن فرویدیها داشت، درحال چرت زدن بود، روز آخر که کمی خیالش راحت شده بود، دیگه قشنگ خوابید. شاید صدای خروپفش را اطرافیانش می شنیدند، با خودم فکر کردم آیا در خواب هم انجمن فرویدی ها را می بیند که می گویند: «آقای دکتر صنعتی دانشکده روانپرشکان دانشگاه انگلستان کجاست؟!»

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

مینا:
این کنگره چی ها این بار با خودشون فکر کردن بهتره زودتر فایلهای صوتی سخنرانی ها رو در کانال تلگرامیشون بذارن تا در سایت انجمن فرویدی “بشنوید و بخندید”هاش چاپ نشده!!! اما هنوز جرات نکردن برن سراغ فایل های صوتی رییس کنگره، رفعتیان و سیامک موحدی ….
خودشون بهتر از همه میدونن چه خبره…

دوشنبه ۰۱ آذر ۱۳۹۵

سوری ا:
بودن یا نبودن، مساله اینست! جناب مهرداد افتخار!!
کنگره جعلی برگزار کردن بودِ شما و «آقای دکتر صنعتی دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان کجاست؟!» نبودِ شما!
مست از «توهم قدرت پدرخوانده» و تلاش برای تجدید آن!
اما بدان که از دو سال پیش و بعد از افشاگری های گسترده سربازان انجمن فرویدی دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست و بیهوده تلاش نکن….

سه شنبه ۰۲ آذر ۱۳۹۵

م.س:
امام حسین(ع): «اَلْاَمینُ آمِنٌ و الْبَریءُ جَریءٌ و الخائِنُ خائِفٌ و الْمُسِیءُ مُسْتَوْحِشٌ» امانت دار در اَمان است، بی‌گناه بی‌باک است، خیانتکار ترسان است و بدکار هراسان»
یاد دستها و صدای لرزان صنعتی افتادم* و برگزاری کنگره«زیر سایه ترس**» جلالی ندوشن!

* https://freudianassociation.org/?p=25649
** https://freudianassociation.org/?p=27866

سه شنبه ۰۲ آذر ۱۳۹۵

م.ن:
صنعتی در دومین کنگره جعلی:
«حمله به شخص من نیست این حمله به همه روانپزشکان، روانشناسان و درمانگران است…»!!!
باید هم دنبال شریک جرم باشی!! باید هم بخوای با ایجاد ترس از انجمن فرویدی اهداف شومت رو پشت «دفاع از حقوق» «روانپزشکان، روانشناسان و درمانگران» پنهان کنی!! اما کور خوندی!! تعداد زیادی از «روانپزشکان، روانشناسان و درمانگران» حد و حدود خودشون رو می شناسند و مثل تو دروغگو و جاعل نیستند.

چهارشنبه ۰۳ آذر ۱۳۹۵

فاطمه س.:
««… همینطور در روانکاوی هم داریم این رو میبینیم. افرادیکه با اتکا به خودشون و با پشتوانه کار زیاد تونستند که در حیطه روانکاوی به یک فهم و علمی دسترسی پیدا کنند. من همینجا میخوام که این حرکت رو گرامی بدارم و چون که حالا به دلایل مختلف (…) حالا موفق به اینکه به کشورهای خارج سفر کنند و در اونجا تحصیل کنند رو نداشتند ولی اینجا کماکان دارن با سختکوشی ادامه میدن و فکر میکنم که وظیفه همه ماست که ما هم این افراد رو حمایت بکنیم و هر چه در توان داریم برای آنها بکار بگیریم. من مطمئنم که نسل بعدی جامعه روانکاوی نسلی بسیار اندیشمندتر و بهتر از نسل ما خواهند بود…»*

جناب افتخار داره می گه با اینکه ما همه مون نتونستیم «دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان» بریم ولی عوضش همینجا واسه خودمون یک دانشکده ساختیم!

* افاضات جناب افتخار در افتتاحیه کنگره جعلی دوم

پنج شنبه ۰۴ آذر ۱۳۹۵

ا. روشن:
افسوس که من از این کنگره یک چیز را از دست دادم… عکسی از استاد اعظم گراند لژ روزبه را زمانی که عمیقاً چرت می زد در هنگام سخنرانی استاد محمد مجتهد شبستری…

شنبه ۰۶ آذر ۱۳۹۵

راحله ع.:
صنعتی تو کنگره جعلی دوم از همه خواسته متحد بشن علیه انجمن فرویدی؛ آخه یکی نیست بهش بگه همه که مثل تو جاعل نیستن؛ همه که مثل تو از دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان فارغ التحصیل نشدند که می خوای متحد بشن.
انجمن فرویدی رسالتش مشخصه؛ با هر آدم شیادی می جنگه.
و اینو هم می دونه که همه مثل تو شیاد نیستند.

شنبه ۰۶ آذر ۱۳۹۵

راحله ع.:
این فرهنگ تاناتوس رو یکی برای من معنی کنه، یعنی چی؟!
باز صنعتی اومد سخنرانی کرد و یه چیزی رو چسبوند به فرهنگ ایرانی و رفت!

دوشنبه ۰۸ آذر ۱۳۹۵

م.م:
صنعتی در افتتاحیه کنگره جعلی: «بهرحال من بسیار خوشحالم و از برگزارکنندگان این کنگره تشکر میکنم که این بار با شهامت بیشتر بدون ترس از اینکه ممکنه اونها هم مثل من مورد حمله قرار بگیرن حمایت کردن»
جلالی ندوشن در اختتامیه کنگره جعلی: «ما این کنگره را زیر سایه ترس آغاز کردیم. تمایل زیادی ندارم در مورد آن حرف بزنم.»

برگزارکنندگان این کنگره اینها هستند جناب صنعتی، که با زبان خودشان اقرار میکنند این کنگره را زیر سایه ترس آغاز کردند نه با شهامت!
خوب بود عنوان کنکره تون رو به جای «شهامت زیستن با دیگری» میگذاشتید «زیستن زیر سایه ترس بزرگ دیگری» زیبنده تر نبود؟!

آقای دکتر فدایی، دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان (!) کجاست؟ (۷)

پیوند کوتاه به این مطلب: