موارد زیادی هست که فکر میکنم از درسهای دکتر کدیور به یاد دارم اما از بین آنها به موارد زیر اشاره می کنم که شاید برای من مهمترین نکتهها بودهاند:
اولین درسی که من از ایشان به یاد دارم، زیر سؤال بردنِ مفهوم نرمالیته بوده است. برای منِ روانشناس که سالها با مفهوم نرمالیته خو کرده بودم، این زیر سؤال بردنِ مفهوم نرمالیته آنقدر بدیع و تکان دهنده بوده است که میتوانم بگویم باعث شده خیلی از معلومات پیشین من به حالت تعلیق دربیاید. من آموخته بودم که آدمها را با عینک DSM و طبقه بندیهای روانپزشکی نگاه کنم. خود را در جایگاهی میدیدم که میتواند تشخیص بدهد که افراد نرمال نیستند و میتواند به خیال خام خود به آنها کمک کند تا نرمال شوند!! خانم دکتر کدیور بودند که این مفهوم نرمالیته را در ذهن من زیر سؤال بردند. نرمال بودن یعنی چه؟! نرمال بودن یعنی تافته جدا بافتهای که هرگز بر قامت هیچ کسی نخواهد نشست، ایده آلی پوچ و دروغین.
دومین درسی که من از ایشان به یاد دارم در خصوص مفهوم اخلاق و اخلاقی بودن است که با آنچه در ذهن من در خصوص اخلاقی زیستن بوده و هست هنوز، بسیار متفاوت است. اخلاقی که من از درسهای خانم دکتر کدیور به یاد دارم فقط نیات آگاه آدمیان را دربر نمیگیرد و نیات ناخودآگاه را نیز شامل میشود. که هر کس باید «مسؤولیت اخلاقی محتوای رؤیاهایش را بپذیرد». [۱] «اخلاقی که در آن ریاکاری جایی ندارد.» [۲]
درس بعدی که من از ایشان به یاد دارم رعایت کردن حق مؤلف و امانتداری است. رابطه این دو مفهوم در ذهن من به صورت جزء و کل است یعنی رعایت حق مؤلف زیر مجموعهای از امانتداری کردن است. تا قبل از آشنایی با روانکاوی و با تعالیم دکتر کدیور میتوانم بگویم که اصلاً تصوری از مفهوم حق مؤلف نداشتم، به هیچ عنوان. نمونههای زیادی را میتوانم ذکر کنم از این که هیچ ذهینتی در مورد این مفهوم نداشتم. مثلاً به راحتی آهنگ جدید خوانندهای را که به تازگی آلبومش را در بازار منتشر کرده بود از اینترنت دانلود میکردم و یا از طریق بلوتوث موبایل دوستی آن آهنگ را دریافت میکردم. و یا به راحتی برای امتحانات پایان ترم قسمت زیادی از یک کتاب را کپی میکردم؛ چیزی که به وفور در دانشگاههای ما دیده میشود. من از ایشان، این نکته را به یاد دارم که اگر میخواهم از اثری استفاده کنم، با رعایت حقوق مؤلف باشد که شاید اولین آن و کوچکترین آن، این باشد که هزینه استفاده از آن اثر را بپردازم. البته همان طور که اشاره کردم این کوچکترین نشانه رعایت حق مؤلف است و حق مؤلف به موارد وسیعتری اشاره دارد. مثلاً برای رعایت امانتداری در استفاده از یک اثر مکتوب، باید حتماً مأخذ ذکر شود حتی اگر یک جمله کوتاه و یا حتی اگر فقط یک کلمه باشد. برای امانتداری کردن این نکته را نیز به یاد دارم که به راحتی و بدون اطمینان از صحت نقل قول، از کسی نقل قول نکنم. خصوصاً اگر این فرد از بزرگان دین و دانش هست، این کار- یعنی توجه نکردن به این که آیا نقل قولی که بیان میشود صحیح است و یا اصلاً مناسبتی با موضوع بحث دارد – به آن حوزه از دانش و دین خدشه میزند. همین نقل قولهای بدون دقت و همین بدون منبع و رفرنس صحبت کردن، به دانش لطمه میزند. اگر قرار است از کسی نقل قول کنم با منبع و با اطمینان از صحت نقل قولم، این کار را انجام دهم.
من همچنین از ایشان این درس را به یاد دارم که برای اظهار نظر در هر حوزهای، حداقلی از دانش و آگاهی لازم است. خواندن یک مقاله در یک روزنامه که سهل است حتی خواندن یک کتاب در آن حوزه هم به آدم مجوز نمیدهد تا ساعتها در مورد آن اظهار نظر کند و خود را عالم و آگاه به آن حوزه بداند.
اما درس دیگری که از ایشان به یاد دارم و برای من از جمله مهمترین آنها بوده است، این است که «جایگاه طلبه، محصل، دانشجو، جایگاه جستن» [۳] و تلاش هر روزه و مداوم است. تلاشی که هر روز در جریان و در حرکت باشد همان گونه که خودِ دانش روندی پویاست. و این که کسب دانش نه تنها یک شبه به دست نمیآید بلکه جریان مداوم و پیوستهای است که تا روز آخر حیات آدمی ادامه دارد.
۱- اشاره به یکی از مقالات فروید با همین عنوان «پذیرش مسؤولیت اخلاقی برای محتوای رؤیاها»
۲- از پی نوشت دکتر کدیور در چهارمین صورتجلسه هیأت مدیره انجمن فرویدی به تاریخ ۸۷/۹/۲
۳- از درسنامه روانکاوی در اکستانسیون و روانکاوی در انتانسیون دکتر میترا کدیور
پیوند کوتاه به این مطلب: