دیدگاه خانم سحر ر. درباره «مافیای روان»
داشتم مطلب «خطاهای پزشکی بیش از حوادث و سوانح، سرطان و یا ایدز باعث مرگ و میر میشود» را می خواندم که دکتر محمود عباسی در نخستین همایش علمی جامع شاغلان حرفه های پزشکی سخنرانی کرده.
چند نکته توجهم را جلب کرد:
– نخستین همایش علمی جامع شاغلان حرفههای پزشکی
– زمان: از تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۹ لغایت ۹۲/۱۱/۱۱
– محل: مرکز همایشهای بینالمللی دانشگاه شهید بهشتی
– سمتهای آقای عباسی: رییس مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و
مشاور حقوقی رییس کل سازمان نظام پزشکی و رییس مرکز پیشگیری از قصور و جرایم پزشکی این سازمان و
رییس انجمن علمی حقوق پزشکی ایران
فکر کردم اینها شوخیشان گرفته! دقیقا وقتی آن محمد صنعتی و زوج کم مایه اش گهر همایونپور در بیمارستان ایرانِ زیر پوشش دانشگاه «علوم پزشکی ایران» دکتر کدیور را اسیر کرده بودند تا ایشان را از بین ببرند، در «دانشگاه شهید بهشتی» (چه تصادفی!) همایش علمی (باز چه هم تصادفی!) در مورد «خطاهای پزشکی» برگزار می شده. البته حق دارند. چون آن جنایت علیه دکتر کدیور و در نتیجه علیه این مملکت یک «خطای پزشکی» نبود. یک تعمد بود و طبیعتا در «حوصله» این همایش نمی گنجید. مثل همان کنگره ی خواری که درش «فروید، فرویدی نبود!»
وقتی خواندم که دکتر عباسی در زمینه مسئولیت ناشی از عوارض غیرقابل پیشبینی در فرآیند درمان سخنرانی کرده و گفته: «ما در عصر بربریت و دورهی انتقام شخصی و دادگستری خصوصی زندگی نمیکنیم که اگر فردی احساس ظلمی کرد به روی قبیله مقابل شمشیر کشیده و او را از پای درآورد.» فکر کردم، ما چرا انقدر با خودمان تعارف داریم؟! ما با کی رودربایستی داریم؟! بله! دوره بربریت تمام شده و کسی بروی کسی که می داند پته هایش را روی آب می ریزد شمشیر نمی کشد، ولی آن «محور» پته دار، همان «محور صنعتی- همایونپور»، کسی را که می داند و تعارف ندارد و با شجاعت رسوا می کند، دکتر میترا کدیور، تنها روانکاو عضو AMP از دریای سیاه تا دریای چین را به تزریق اجباری می برد. آن هیبتِ مهیبِ ترسیده از افشا شدن، تا تجویز شوک الکتریکی هم حاضر بود برود. بگذارید نامی که واقعا شوک الکتریکی برایم دارد را بگویم: «اتاق گاز»!
من نمی دانستم حقوق پزشکی هم انجمنی دارد. خب حالا که می دانم می پرسم: رییس انجمن علمی (ای بابا چقدر تصادف!) حقوق پزشکی ایران! شما که «رسالت سنگین خود را ارتقای جایگاه حقوق پزشکی در جامعه» * می دانید، گم نشدن پروندهی بستری اجباری در بیمارستان روانپزشکی ایران هم جزو حقوق پزشکی افراد جامعه به حساب می آید؟
راستی! عوامل دانشگاه بهشتی که ادعای پایان بربریت را در زمانی که بربرها در بیمارستان ایران داشتند بربریت می کردند را داشتند (سال ۹۱)، بگویند آن بربر در سال ۹۳ در دانشگاه بهشتی دارد چه چیز یاد می هد و این چه نقشه ی دنباله داری است که برای سال ۹۴ دارد؟! مگر اینکه عوامل دانشگاه بهشتی هم بربر شده باشند البته از نوع مدرن و بی «خشونت»!
* http://www.iranmedicallaw.com/aboutus.aspx
چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه خانم سوده ر. درباره «مافیای روان»
در مقاله «خطاهای پزشکی بیش از حوادث و سوانح، سرطان و یا ایدز باعث مرگ و میر میشود» دکتر محمود عباسی در نخستین همایش علمی جامع شاغلان حرفه های پزشکی سخنرانی کرده و گفته «فراموش نکنیم که متخصصین پزشکی قانونی حقوقدان نیستند بلکه پزشکان کارشناسی هستند در خدمت دستگاه قضایی که قاضی پرونده را در اثبات حق یاری می رسانند و نظر کارشناسی برای قاضی طریقت دارد نه حجیت و قضات نباید دنبالهرو نظر کارشناسی باشند.»
«پزشکان کارشناسی هستند در خدمت دستگاه قضایی که قاضی پرونده را در اثبات حق یاری می رسانند»!!!! واله ما که ندیدیم!
چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه خانم سحر ر. درباره «مافیای روان»
«خطاهای پزشکی بیش از حوادث و سوانح، سرطان و یا ایدز باعث مرگ و میر می شود»
تعمدهای پزشکی چطور؟
آن عمدی که بعد از اجرا نام خطا رویش می گذارند چه؟
جابجایی مدیر بیمارستانی که این جنایت درش صورت گرفته چه نامی دارد برای سر به نیست کردن پرونده پزشکی؟
از جنایت سال ۹۱ می گویم و از ادامه آن در سال ۹۳ با آوردن وحید شریعت برای ریاست بیمارستان ایران
پیوند کوتاه به این مطلب: