مهدیه مرادپور:
مطلب ” کاری که وزیر بهداشت برای آزادی فریدون انجام داد!”* را می خواندم بی اختیار یاد شعری از فریدون توللی افتادم که در وصف سید ضیاء الدین طباطبایی سروده بود:
سیدی در گوشه ای بگرفت از دستی براتی
خامه ای آورد و زد از ملعنت اندر دواتی
مدتی بنشست و در خود رفت و زور زورکی زد
بهر اغوای خلایق بافت بر هم عنعناتی
با کلاه پوستین رندانه زی ملک جم آمد
تا که گردد هادی و منجی به قوم لوت و لاتی
کیسه را شل کرده و دنبالش روان گشتند جمعی
همچو موران حریصی در پی شاخ نباتی
این یکی بوسید دستش را که دست کردگاری
وان دگر بوسید پایش را که حل مشکلاتی
این یکش درمان ذلت خواند و پرچمدار ملت
وان یکش گفتا به صد عزت که تو خضر نجاتی
الغرض سید به مجلس رفت و در کار حیل شد
ساخت حزبی سست بنیان تر از عهد بی ثباتی
نقشه ای افکند و کند از ریشه بیخ معدلت را
حلقه ای آورد و زد بر حلق جمع بی صفاتی
سیدا! بی مسلکا! رندا! شریرا! نابکارا!
با تو یک جو نیست ایران جوان را التفاتی
تو خطرناکی، تو بدکاری، تو دست این و آنی
تو سیه رویی، تو بدخویی، تو رذل کائناتی
کوس خوشنامی به بی حاصل مزن کاین توده داند
عنعناتی، عنعناتی، عنعناتی، عنعناتی**
(در برخی مصرع ها به نظر می رسد وزن شعری رعایت نشده اما شعر عینا از کتاب سید ضیا… نقل شده است.)
*
https://freudianassociation.org/?p=35879
**صدر الدین الهی، سیدضیا عامل کودتا، تهران، ثالث، ۱۳۹۴،ص۳۰۱
پیوند کوتاه به این مطلب: