دیدگاه آقای فرزام پروا درباره «مافیای روان»
«شیخ ما را پرسیدند، در سرخس، که «ظریف کیست؟» گفت: «در شهر شما، لقمان.» گفتند: «ای سبحان الله، در شهر ما هیچ کس از او بشولیده تر [آشفته تر] نیست و شوخگن تر». شیخ گفت: «شما را غلط افتاده است. ظریف پاکیزه باشد و پاکیزه آن بود که با هیچ چیزش پیوند نباشد، و هیچ کس از او بی پیوندتر و بی علاقه تر و پاکیزه تر نیست که با هیچ چیز پیوند ندارد، نه با دنیا، نه با عقبی، نه با نفس.»(۱)
«وقتی فروید خصوصیات یک روانکاو را بر می شمرد ابتدا صحبت از «درستی و راست قامتی روانی» می کند. که همانطور که قبلا نیز اشاره کرده ام این مقوله هیچ ربطی به موضوع نرمال بودن ندارد. درستی و راست قامتی روانی به معنای اصلاح و سرراست کردن رابطه با بعد واقع است و با نرمال بودن که چیزی جز یک بالماسکه در بعد تصویری نیست، فرسنگ ها فاصله دارد».(۲)
فکر می کنم اگر مافیای روان می دانست با چه کسی در افتاده، قالب تهی می کرد… پس همان بهتر که در این خواب خرگوشی باقی بماند، یا شاید هم چاره ای ندارد که در خواب خرگوشی باقی بماند و فعالیت های روشنگرانه انجمن فرویدی را به هیچ بینگارد…
(۱) بوی دل خوشی/ گزیده اسرار التوحید محمد بن منور/ گزینش و توضیح: محسن بابایی / انتشارات معین ۱۳۹۱
(۲) مکتب لکان / دکتر میترا کدیور
پیوند کوتاه به این مطلب: