سمیه ر.:
دادستان به خانواده ها: ” من شب دیر وقت رفتم خانه بچه هایم را دیدم فکر کردم اینها هم مثل بچه های خودم هستند. ” این چه جلسه دادرسی ای است که تا دیروقت زمان میبره؟ بعد شما واسه هممممه پرونده ها همینقدر زمان میذاری؟!
اصلاً این پرونده چرا انقدر از شما انرژی میگیره؟
“چرا فرمانده دمپایی” اون شب انقدر مضطرب بود و به هم ریخته؟ که حتی نه می تونست حرف زدنش رو کنترل کنه و نه رفتارش رو*
واسه این نبود که ما رو بی مجوز نگه داشته بود؟
اگه این نبود پس شما بگو واسه چی انقدر حالش خراب بود؟
*”علی آشوری فرمانده دمپائی قرارگاه وزرا بر سر علی صفایی مامور کلانتری گاندی داد می کشید که اینها را بردار ببر از اینجا!”
https://freudianassociation.org/?p=23418
پیوند کوتاه به این مطلب: