تاریخ ۱۲/۱۲/ محبوب اطلاعاتی های تاویستوکی و مافیاها و “معجون های جادوگری” و انتقام من از آنها… و آرمان و غزاله
درست از ۱۱/۱۲ (۲۱ آبان) یک دسته جدید از اطلاعاتی ها برای شنود من و بستن اینترنت بروی من گمارده شدند که با دو دسته قبلی بسیار متفاوتند. بخوبی مشخص است که وظیفه اصلی آنها آزار و اذیت سیستماتیک و حرفه ای است نه شنود و زیر نظر گرفتن. توضیح این که این اطلاعاتی ها در گروههای سه نفره کار می کنند که هر ۱۰-۱۲ گروه یک دسته را تشکیل می دهند. آنها از نظر نوع آموزش و میزان رذالت با هم فرق های اساسی دارند و در نتیجه هر دسته ای برای هدف خاصی بکار گرفته می شوند. به احتمال زیاد هر دسته رئیس و مسئول خاص خودش را دارد چون یک آدم مشخص نمی تواند به گونه های متفاوت آموزش دهد.
تا همین جای کار متوجه می شویم که در وزارت اطلاعات حداقل سه دسته مستخدمان شنودچی وجود دارند که همگی هم انگلیسی می دانند و هم فرانسوی و هر دسته در ۱۲ گروه سه نفره متشکل شده اند. در مجموع ۷۲ نفر. همچنین متوجه می شویم که من تاکنون ۲۳ گروه از آنها را ضربه فنی کرده و از دور خارج کرده ام.
گفتم که این دسته جدید کارشان را درست از ۲۱ آبان شروع کردند و برنامه داشتند که در ۲۱ آذر (۱۲/۱۲/ میلادی) کار من را تمام کنند. در تمام این ۳۰ روز آنها با تبحری شگفت انگیز کاری کردند که من از شدت غیظ و عصبانیت نتوانم بیشتر از دو سه ساعت در شبانه روز بخوابم. در نتیجه در روز ۲۲ آذر من بشدت بیمار بودم و آن جلاد هم برای یکسره کردن کار فرستاده شده بود.
اگر من نمی دانستم آنها تا چه حد درگیر اعداد و تاریخ ها هستند هرگز جرئت نمی کردم به چنین نتیجه گیری ای برسم. ۱۲/۱۲/۱۲ برای سر به نیست کردن من و ۹۲/۱۲/۱۲ برای سر به نیست کردن آرمان و شاید هم غزاله… تاریخ های دیگر را هم در وبسایت انجمن فرویدی بخوانید.
اما من هم از آنها انتقام می گیرم. این رئیس های احمق اینها نمی دانند که با عوض کردن مکرر مامورهایشان آنها را در معرض شناسائی قرار می دهند؟؟!!
همه ما می دانیم که کلیه رفت و آمدهای ما در اینترنت در بیگ دیتا ذخیره می شوند و هر یک از ما دوسیه هائی غول پیکر و بسیار دقیق در همان سیلیکون ولی مشهور داریم. حال وقتی کس یا کسانی در کلیه رفت و آمدهای شما در اینترنت سرخر شما باشند طبیعی است که اطلاعات این سرخرها هم جمع و ذخیره شده و برای آنها هم دوسیه ای تشکیل می شود. از طرف دیگر خود این سرخر هم به تنهائی در اینترنت رفت و آمد دارد و مثل همه مردم دوسیه شخص خودش را در بیگ دیتا دارد. در نتیجه خیلی زود بیگ برادر قادر می شود اطلاعات دوسیه سرخر را با اطلاعات دوسیه کاربر مقایسه کرده و به این نتیجه برسد که این همان آدم است! آری من کاری کرده ام که همه این ۷۵ نفر اکنون به عنوان ماموران اطلاعاتی شناسائی شده اند!!
البته اگر من با اینها کل کل نمی کردم اینها هم مجبور نمی شدند شیره خودشان را بریزند توی اینترنت و کسی هم نمی توانست راحت آنها را شناسائی کند! حالا شاید بفهمند این کمپین های ایمیلی چه بلائی سرشان می آورد! بلای دیگر را روشن و خاموش کردن مودم سرشان می آورد، روشن و خاموش کردن با ریتم مشخص و در ساعات مشخص! البته من فقط بچه شهرنوئی ها را شیره کش می کنم، چون جوانهای حلالزاده هم در میان آنها هستند، تک و توک.
فقط احمق ها هنوز شک دارند که در فضای مجازی می توان ناشناس ماند، و این احمق ها در وزارت اطلاعات ما جاخوش کرده اند!!
در انتها لازم است تاکید کنم که نه تنها هیچ نهاد و سازمانی در این کشور کاملاً یکدست نیست بلکه کل نظام هم یکدست و یکپارچه نیست و نزاع های درون سازمانی خود آنها بسیار خشن تر و سبعانه تر از آن چیزی است که مثلاً برای امثال من به اجرا می گذارند. اگر اینگونه نبود که من در همان ۱۲/۱۲/۱۲ سر به نیست شده بودم!
راستی چرا نوید افکاری را در ۲۲ شهریور اعدام کردند و روح الله زم را در ۲۲ آذر؟؟ ( پارسال ۲۲ آذر ۱۲/۱۲/ میلادی بود!).
ضمناً آن چلقوزهائی که دربارۀ ادب و ادبیات زرت و پرت می کنند بدانند که از نظر لکان پایان روانکاوی زمانی است که شما بتوانید بدون هیچ واپس زدگی ناخودآگاه و بدون بازداری (inhibition) و یا ریاکاری ها و ترس های نکبت ego هر چیزی را با نام خودش بنامید و مسئولیتش را هم بپذیرید و بهایش را هم بپردازید.
خوبست یک نگاهی به دشمنان بزرگ من بکنید و از خودتان بپرسید چرا در این جور موارد آنها روی اکازیون ایجاد شده نمی پرند و از آن بُل نمی گیرند؟ چون آنها به من ایمان دارند و می دانند که اگر این کار را بکنند بشدت کنف خواهند شد. پس شما چلقوزها سر جای خودتان بنشینید و قبل از دهان باز کردن دو بار زبانتان را دور دهانتان بچرخانید!
پیوند کوتاه به این مطلب: