دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱

بخش ها

آرشیو ماهیانه


دسته ها:روانکاوی در انجمن فرویدی، روانکاوی در رسانه‌ها و در جامعه

تجربه های روان پزشکانه/ تحلیلی در احوال جنسی جامعه

 

[  تجربه‌های‌ روان‌پزشکانه]

? تحلیلی در احوالِ جنسی جامعه 

 

#دکتر_مجتبی_ارحام‌صدر. روان‌پزشک. تجربه‌ها 

 

?ایرانیان و غریزه‌ی اصلی

پیرامون جزایر وطنیِ پنهانِ سکس و پورن

 

#فوکو در تاریخ سکس در توضیح علل و اسباب شیوه‌ی زیست ویکتوریَن به نکته‌ی دقیقی اشاره می‌کند که زمینه‌ای روان‌کاوانه دارد. او تحلیل می‌کند که حتی سخت گیری‌های جنسی و اخلاقی در جوامع ماقبل مدرن نوعی نواخت شیپور غریزه و سکس است از سمت گشاد آن. در واقع می‌شود به مسائل و پدیدارهای جنسی پرداخت اما با وضع ممنوعیت و محدودیت. از نظر فوکو آوردن پورن به سطح جامعه و ترویج علنیش و از طرفی دیگر مستور کردن و تابو ساختن از آن دو روی یک سکه‌اند؛ ما در هر حالی سکسی و غریزی هستیم.

چند روزی می‌شود که پورن نگاشته‌های منسوب به یک هنرمند نه چندان کم حاشیه در فضای مجازی می‌چرخد و مایه‌ی سرگرمی و لودگی برای عده‌ای و بهانه‌ای برای یادآوری نمونه‌های مشابه برای گروهی دیگر شده.

 

?نمای اول؛ ما می‌خواهیم استاد را بکشیم

 

دو مرد جوان برای مشاوره‌ی قبل از ازدواج آمده‌اند‌. سعی دارم مطمئن شوم و جلوی تعجبم را بگیرم.

قصد ازدواج دارند و خروج از کشور. ظاهر خاصی دارند و نگران و ترس خورده هستند. در حالی که دست در دست یکدیگر روبروی من نشسته‌اند داستان آشنایی‌شان را می‌گویند که گویا هردو پارتنر یک مرد واحد بوده‌اند که استادشان است در یک رشته‌ی هنری.

همان‌جا یکدیگر را دیده‌اند و علاقمند شده‌اند اما استاد که فهمیده دو عضو کابین عیش و عشرتش در حال پریدن هستند شروع به فشار آوردن کرده و تهدید.

دو مرد جوان مقاومت کرده‌اند و زیر بار خشونت‌های استاد یک نوبت خودکشی دونفره هم داشته‌اند.

استاد اخیراً یکی از تهدیدهایش را عملی کرده و چند فیلم از لحظات باهم بودن استاد و شاگردی را در اینترنت منتشر کرده و همین مساله سبب شورش بقیه‌ی جوانان محفل غریزی هنرمندانه شده و…

حالا تعداد ناراضیان زیاد شده و همگی بدشان نمی‌آید که بلایی سر استاد و مرشد هنری بیاورند.

 

?نمای دوم؛ خودشان را حُقنه می‌کنند

 

زن جوان، درس خوانده و باسوادی است که روی تخت بیمارستان اشک می‌ریزد و گاهی فریاد می‌کشد.

اقدام به خودکشی کرده و بستری شده. می‌گوید که نه راه پیش دارد نه راه پس.

به صرافت کار و نویسندگی از شهرستان به تهران آمده و آرام آرام به محافل ادبیاتی و هنری تهران نزدیک شده.

با خشم تعریف می‌کند که خیلی زود و علنی به من گفتند که اگر می‌خواهی پیشرفت کنی باید جذاب و سکسی باشی.

 

” طی چند سالی که این‌جام و کار می‌کنم بدون بغل خواب نبودم تا این‌که از بردگی جنسی خسته شدم”

 

به خیال خودش برای شکستن زنجیر بردگی به سراغ تهیه کننده‌ی خانم می‌رود اما او هم شرط مشابهی می‌گذارد: با پسرکِ من باش.

در پایان مصاحبه با تلخی تمام می‌گوید” آن‌ها خودشان را به من حُقنه کردند دکتر”

 

 

?نمای سوم؛ من آدم کمی نیستم

 

مرد خوش پوشی است و با حرارت و فشار زیاد حرف می‌زند. معمار و طراح دکوراسیون است و کار و بار پررونقی دارد. اوضاع مالیش خوب است  و برای ترک کوکائین آمده است. می‌ترسد با کوکائین دیوانه بشود مثل فیلم” صورت زخمی”

از داستان شروع کوکایین می‌پرسم و او توضیح می‌دهد که مجبور بودم.

 

“من برای مدیران کله گنده‌ی این شهر دفتر و چیدمان طراحی می‌کردم. من آدم کمی نیستم. من اولین طراحی بودم که حمام مخفی رو در دیزاین دفترِ کارابداع کردم! می‌فهمی که حمام برای چی؟”

 

طراح جوان اندک اندک به مهمانی‌های کارفرمایان راه می‌یابد و برای کفایت جنسی خودش را مجبور به مصرف کوکائین دیده.

سعی دارد توضیح بیش‌تری بدهد در مورد مهمانی‌هایی در همین شهر و کشور که سه مرد باید با سی زن هماوردی می‌کردند.

 

?نمای چهارم؛ مزاحم همیشگی

 

همیشه نیمه‌های شب می‌آید که خلوت باشد و آبروریزی نشود.

پزشک متخصص میانسالی است که حوالی بیمارستان روان‌پزشکی کلینیک دارد.

هر از چندی با دو سه زن آژیته و پریشان خودش را به اورژانس می‌رساند و امشب بعد از چندماه در شیفت من مراجعه کرده. کارکنان بیمارستان تقریباً می‌شناسندش و با نگاه‌هایی سنگین و کنایه آمیز به استقبال و بدرقه‌اش می‌روند. از همکار می‌خواهم که بیرون برود امّا زن‌ها اجازه نمی‌دهند!

زن‌ها آشفته حال و بی‌تابند و مکرر تقاضای داروی خواب‌آور دارند.

 

?نمای پنجم؛ چاپخانه و حضور دوستان

 

مرد با ظاهری متشرع به آرامی حرف می‌زند و از شب‌های عشق و حال در جمع دوستانی می‌گوید که جنسشان جور بوده.

چاپخانه‌ای پاتوق است و نویسندگان و ادبیاتی‌های بعضاً معروف دور “بساط عَرق و وَرق و زَروَق و سکس” جمع می‌شوند و حالا از همه‌ی آن شور و شَر فقط اعتیاد سنگین به الکل باقی مانده.

زن و فرزندان تَرکَش کرده‌اند و حالا از محل کار هم اخراج شده.

تاسف می‌خورد که آن‌همه زنِ رنگ و وارنگ که التماس می‌کردند برای مهمانی‌ها الان هیچ‌کدام تحویلش نمی‌گیرند.

 

? بقیه در ادامه…

 

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه‌‌

 

 

[  تجربه‌های‌ روان‌پزشکانه]

? دنباله‌ی تحلیل دکتر ارحام‌صدر

 

?یک جامعه‌ی معمولی و ناموس‌پرست

 

#حمیدرضا_جلایی‌پورِ جامعه شناس در سال‌های دانشجویی در یک محفل خصوصی جامعه‌ی ایران را جمع غریب اضداد معرفی می‌کرد و از دوگانه‌های پارادوکسیکالی می‌گفت که یک جامعه سنتیِ ناموس پرست را به بی‌ناموسی‌های شاخدار و پست مدرن می‌کشاند.

اگر افکار عمومی این مملکت الان دارد با نگاشته‌هایی در مورد جزییات محافل سکس و پورن ضربدری و شش ضلعی و مثلثی با تعجبی هیستریک و اغراق شده روبرو می‌شود گویی در جایی ما خودمان را به ندیدن و نشنیدن و غفلت‌های کشنده زده‌ایم.

#هوشنگ_گلشیری در چندین سال قبل در داستان ” به خدا من فاحشه نیستم” فریاد از لاپوشانی رذیلانه‌ی غریزه‌ی اصلی و زیست دوگانه و فَشل ریاکارانه‌ی ما سرداد امّا نشنیدیم.

#محمدحسن_شهسواری چندی قبل در “شب ممکن” رودخانه‌ی کثافت و عَفَنِ هرزگی و جریان مرموز نیمفومانیای ایرانی زیر پوست زندگی متظاهرانه‌ی ما را معرفی کرد و غافل بودیم.

نمونه‌های بالا به عنوان مشتی نمونه‌ی خروار از کوه یخ سکس‌پریشی‌های ما مردم است که پیر و جوان و بی سواد و دانشمند نمی‌شناسد.

خیلی خوشحالیم و غرّه از اینکه در دام صنعت پورن نیفتاده‌ایم امّا پورن مگر چیست؟

صنعت سکس تا حد ممکن شفاف و اقتصاددار را پورن می‌گویند ولی ما از شفافیت خوشمان نمی‌آید چون حد و مرز و ساختار اذیتمان می‌کند. در هیچ زمینه‌ای قانون و مرز را دوست نداریم و نتیجه این‌که زیر قبای هنر و علم و درمان و روشنفکری با همه‌ی زور و توانمان پورن اندیش و سکس‌پریش هستیم.

حالا در این فضایی که بساط عیشمان در هر حالتی جور است گروهی از حرفه‌ای‌ها و درس خوانده‌های مملکت تشخیص داده‌اند که این جامعه مشکل جنسی دارد و لازم است در روزنامه و تلگرام و اینستاگرام به مردم آموزش بدهیم که چنین و چنان کنند.

 

این جامعه به آموزش سکس و آداب جنسی احتیاج ندارد بلکه به” چشمان تمام بسته”‌ای احتیاج دارد تا در گوش وحشی‌گری‌اش سیلی کوبریکی بزند.

ما به ناباکوفی نیاز داریم که بنویسد از ” لولیتا سازی” به هر بهانه‌ای و تحت هر پوششی و خدا را شکر که #اصغر_فرهادی را داریم تا از لذت‌جویی‌هایژوئیسانسی ما در قالب هنرش نیشتری به خواب خرگوشی این جامعه بزند.

 

?پایان

 

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه‌‌

 

منبع: @Psychitricexpriences


پیوند کوتاه به این مطلب:

https://freudianassociation.org/?p=37456

  تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ساعت: 12:17