زهره. ی:
فبل از آشنایی با انجمن فرویدی با جستجو در اینترنت به جهت یافتن روانکاو با روانکاوهای بی شماری برخورد کردم !!!!( شما بخوانید روانکاو وحشی)
بیشتررزومه های این خود روانکاو خوانده ها، حاکی از گواهی نامه کلاس های روان درمانگری و یا شرکت در همایش ها وسمینارهای مختلف روانشناسی و رواندرمانگری بود و دریغ از مطلبی که اشاره کند این فرد به اصطلاح روانکاو نزد،یک روانکاو ، روانکاوی شده باشد.
با سواد اندک برگرفته از کتاب های درسی می دانستم که یک روانکاو حتما باید خودش قبلا روانکاوی شده باشد ..
بیشتر این افراد در زمینه های مختلف رواندرمانگری تخصص داشتند و در کنار فلان تخصص روانکاوی “هم” انجام
می دادند!!!!
..مثلا در کنار درمان شناختی –رفتاری یا طرح واره درمانی و … روانکاوی “هم ” در صورت تمایل مراجعه کننده صورت می پذیرفت!!!
و به طور اجمالی اگر خود را روانکاو نمی نامیدند حداقلش روان تحلیلگر بودن !!!
مثل زمانی که به داروخانه مراجعه می کنی و داروی مورد نظر رو ندارند، می گن این دارو اون نیست ولی مشابهشه …
روان تحلیلگری تا جایی که من متوجه شدم همون روانکاوی نیست ولی مشابهشه
انگار با یک عمد خاصی این تاکید صورت می پذیرد که ظاهرا سرپوشی باشد برای روانکاو نبودن در عین حال، روانکاو بودن!!!!!
“این تقریباً ویژگی جهانشمول این «جنبشهای جدایی طلبانه» است که هر یک جزیی از گنجینه موضوعات روانکاوی را بر میدارد و خود را بر اساس این قاپیدن مستقل میکند “[۱]
با این تفاوت که اغلب همین به اصطلاح روان تحلیل گرها بیشتر از تئوری های فروید دم می زنند تانظریات کارل گوستاو یونگ.(بنیانگذار روانشناسی تحلیلی) البته با برداشتهای انحرافی و غلط از فروید و تئوری شگفت انگیز روانکاوی فروید!!!
و اصرار بر اینکه ما فرویدی نیستیم ولی روانکاوی می کنیم !! اصرار بر اینکه ما فروید را قبول نداریم ولی روانکاوی می کنیم ، اصرار بر اینکه فروید تمام شده است ولی ما روانکاوی می کنیم!!!
کپی ، آنهم به سخیف ترین شکل ممکن … یک کپی بسیار دور از ستاره درخشان روانکاوی و اظهار نظرهای بسیار دور در مورد نابغه ای به نام، فروید.!!
انستیتوی روانکاوی تهران با محوریت دکتر تورج مردای ، (روانکاو از آمریکا) از جمله مراکزی بود که برای روانکاوی تماس گرفتم. رزومه ایشان ( در سایت انستیتو روانکاوی تهران ) برای من که نمی دانستم روانکاوی واقعی یعنی چه؟!! روانکاو واقعی کیست؟! و مجوز روانکاوی از جامعه جهانی روانکاوی یعنی چه؟!! بسیار پربار به نظر می رسید!! طی تماس باانستیتو به منشی ایشان گفتم من می خواهم با آقای مرادی روانکاوی خودم را شروع کنم !! منشی ایشان گفتند که شما فقط یک ( یا چند جلسه ،دقیقا حضور ذهن ندارم)جلسه با ایشان ملاقات خواهید داشت بعد ایشان شما را به شاگردانشان ارجاع می دهند !! سوال کردم چرا ؟! گفتند چون این جلسه ، جلسه تشخیصی خواهد بود و وقتی بیماری شما را تشخیص دادند به یکی از شاگردانش که تخصص ایشان درمان مشکل شما ست ارجاع داده خواهید شد!!!
گفتم ولی من فقط روانکاوی می خواهم نه درمان موردی و تا جایی که می دانم روانکاوی تمام مسائل فرد را شامل می شود نه مشکلی خاص از فرد !!
فقط روانکاوی!
منشی با بی حوصله گی گفت اینجا روش به این منوال است ..!!!
توضیحات خانم منشی، بیمارستان روانپزشکی را در ذهنم تداعی می کرد درمان روانپزشکی که تشخیص و درمان ، ارجاع و بستری…این موارد دقیقا چیزهایی بودند که آن زمان در ذهنم تداعی میشد!!
پس روانکاویه . انستیتو روانکاوی تهران بیشتر شبیه کار یک بیمارستان روانپزشکی و در واحد کوچکتر یک کلینیک روانشناسی بود نه چیز دیگر ..
“در آموزش پزشکی شما عادت کردهاید که چیزها را ببینید. شما یک نمونه آناتومیکال، تسریع یک واکنش شیمیایی، کوتاه شدن عضله در نتیجه تحریک عصبهایش را میبینید. بعداً، بیماران، سمپتومهای بیماریشان، نتایج فرآیند پاتولوژیکی و حتی در بسیاری موارد عامل بیماری به صورت منفرد در مقابل حواس شما به تماشا گذاشته میشوند. در بخشهای جراحی شما شاهد اقدامات فعالی هستید که برای کمک به بیمار انجام میشود و خودتان نیز ممکن است برای انجام آنها تلاش کنید. حتی در روانپزشکی شرح بیماران با حالتهای چهرهای تغییر یافتهشان، سبک گفتاری و رفتارشان، مشاهدات کافی به شما ارائه میدهد که اثر عمیقی بر شما میگذارند. بنابراین معلم طب در اصل نقش یک راهنما و مفسری را بازی میکند که در یک موزه همراه شما میباشد، در حالی که شما با اشیاء در معرض نمایش تماس مستقیم دارید و از طریق ادراکتان، از وجود حقایق جدید خودتان را متقاعد میسازید.
افسوس، در روانکاوی همه چیز متفاوت است. در درمان روانکاوی هیچ چیز به جز مبادله واژهها میان بیمار و آنالیست اتفاق نمیافتد. بیمار صحبت میکند، از تجارب گذشته خود و احساسات و شکایتهای فعلیاش حرف میزند، به آرزوها و تکانههای هیجانیاش اعتراف میکند. پزشک گوش میدهد، تلاش میکند که فرآیندهای تفکر بیمار را هدایت کند، ترغیب میکند، توجه او را به جهات معینی میاندازد، به او توضیحاتی میدهد و واکنشهای موافقت یا طردی که بدین روش در بیمار فراخوانده مشاهده میکند. بستگان ناآگاه بیمارانمان، که فقط توسط چیزهای ملموس و قابل دیدن تحت تأثیر قرار میگیرند ـ ترجیحاً با اعمالی از آن دست که در سینما مشاهده میشود ـ هرگز نمیتوانند تردید خود را از این که «فقط با حرف زدن میتواند کاری برای بیماری انجام بگیرد» بیان نکنند. البته این یک خط فکری بی ثبات و کوته نظرانه است. اینها همان افرادی هستند که مطمئناند بیماران سمپتومهایشان «صرفاً تصوری» است.” [۲]
برای من که در ذهنم به فروید، به تخت روانکاوی و تداعی آزاد و گفتگوی دو نفره بین روانکاو و آنالیزان
می اندیشیدم این آدرس هیچ شباهتی نداشت …
توضیح تقریبا اجمالی خانم منشی باعث شد من در تصمیم خود تجدید نظر کنم و بیشتر جستجو کنم برای چیزی که
می خواهم .. برای روانکاوی ، ، برای روانکاوی که فرویدی است “فروید از زبان خود فروید” است «فروید آن طور که هست، آن طور که خودش نوشته و از طریق خودش” [۳] برای روانکاوی واقعی توسط روانکاو واقعی …
۱-مقاله “توضیحات،کاربردها،و راهکارها” زیگموند فروید- ۱۹۳۳
۲ – مقاله “پیشگفتارفروید بر سخنرانی های آشنایی با روانکاوی “زیگموند فروید- ۱۶-۱۹۱۵
۳- دکتر کدیور، مقدمه اولین جلسه پنجشنبه های فرویدی
پیوند کوتاه به این مطلب: