جشن سده
جشن سَده، به لری (سی سیه) یکی از جشنهای ایرانی، است که در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه؛ یعنی، روز مهر از ماه بهمن، برگزار میشود.[۱]
آیینها[ویرایش]
در شامگاه دهمین روز یا آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از روزهای پیشین در میدان شهر یا آبادی یا بر بلندی کوهستان گرد آوردهاند، این جشن آغاز میشود.
در یادکردهای تاریخی این جشن همیشه به شیوه گروهی و با گردهمایی همه مردمان شهر و کوی و روستا در یکجا و با برپایی یک آتش بزرگ برگذار میشدهاست؛ مردمان در گردآوردن هیزم با یکدیگر انبازی میکنند و بدین سان جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان است.[۲] گفتنی است بزرگترین وباشکوهترین جشن سدهٔ جهان در کرمان هر ساله برگزار میشود؛ همچنین در گاهشمار بنیادین و تازه زرتشتیان این روز را آبان روز نامیدهاند.
این جشن در روزشماری نوین زرتشتیان همزمان با مهر روز از بهمنماه شده، با آنکه ابوریحان بیرونی و دیگر بنمایه ها آنرا آبان روز گزارش کردهاند.[۳]
معنای واژه سده[ویرایش]
جشن سده سال ۱۳۸۱ در کوشک ورجاوند
برخی دانشمندان نام سده را گرفتهشده از صد میدانند؛ ابوریحان بیرونی مینویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در چرایی و انگیزه این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، میان آن و پایان سال شماره صد بدست میآید و برخی گویند چرایی این است که در این روز زادگان کیومرث -پدر نخستین- درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند ”»
نظر دیگر اینکه سده نامدار، صدمین روز زمستان است؛ از آغاز زمستان (آغاز آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سدهاست صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰روز و ۵۰شب بودهاست؛ و به چرایی اینکه از این روز بدین سوی مردمان به آتش دست پیدا کردهاند شب هم مانند روز روشن و گرم و زندهاست شبها هم شمرده میشوند.
یکی دیگر از چرایی گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایشهای ویژهای برگزار میکردند؛ از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده میشد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده میشد برابر ۴۰ روز است؛ و به انگیزه اینکه آتش (نماد گرما و روشنی و زندگی) در روز سده کاوش و یافته شده بود و ابزار دیگری برای مبارزه با اهریمن و برپایه آیین بانی روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا یکم اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (روی هم چهل شب و روز) است.
یکی از نشانههای پیوند این دو پدیده بزمی است که در میان تیره های گوناگون سیرجان و بافت برگزار میشود:
شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز «چله بزرگ» است در میدان ده برمیافروزند و میخوانند:
سده سده دهقانی/ چهل کنده سوزانی/ هنوز گویی زمستانی
و برخی گفتهاند که این پیوند به انگیزه صد روز پیش از به دست آمدن فرآورده های درختان و بلندای غلات است.
مهرداد بهار در کتاب «پژوهشی در فرهنگ ایران» و رضا مرادی غیاثآبادی در کتاب «نوروزنامه»، بر این باورند که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن خورشید و طلوع کردن است و هیچ پیوندی با شماره ۱۰۰ ندارد؛ شماره «سد» به ریخت «صد» عربیزه شدهاست بااینه که واژه «سده» به ریخت «سذق» عربیزه شدهاست.
اگر نخستین روز زمستان را (روز پس از شب یلدا) زایش دیگری برای خورشید یا مهر بدانیم، میتوان آن را هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز زایش، آیین کهن و زنده ایرانی دانست؛ (در همه استانهای کشور و سرزمینهای ایرانینشین، برگزاری مراسم جشن دهم و چهلم کودک دیده میشود) و این واژه “sada” (اسم مؤنث) که به معنی پیدایی و آشکار شدن است، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمدهاست.
گزارشهایی که جشن سده را به صد روز گذشتن از زمستان یا پنجاه شب و پنجاه روز مانده به نوروز بازگردانی میکنند، همگی از ساختههای تازه تر است و در متون کهن نیامدهاند.
سده از دیدگاه اساطیری[ویرایش]
از اسطورههای جشن سده تنها یکی به پیدایش آتش اشاره دارد؛ فردوسی میگوید: «هوشنگ پادشاه پیشدادی، که شیوهٔ کشتوکار، کندن کاریز، کاشتن درخت… را به او نسبت میدهند، روزی در دامنهٔ کوه ماری دید و سنگ برگرفت و به سوی مار انداخت و مار فرار کرد؛ اما از برخورد سنگها جرقهای زد و آتش پدیدار شد.» هم در کتاب «التفهیم» و هم «آثارالباقیه» ابوریحان، از پدید آمدن آتش سخنی نیست بلکه آن را افروختن آتش بر بامها میداند که به دستور فریدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمدهاست که: «آفریدون همان روز که ضحاک بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان که از جور و ستم ضحاک رسته بودند، پسندیدند و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا به امروز، آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن به جای میآورند.»
سده از دیدگاه تاریخی[ویرایش]
داستان پدیدآمدن آتش و بنیاد نهادن جشن سده در شاهنامه بدین گونه آمدهاست که هوشنگ با چند تن از نزدیکان از کوه میگذشتند که مار سیاهی نمودار شد؛ هوشنگ سنگ بزرگی برداشت و به سوی آن رها کرد؛ سنگ به کوه برخورد کرد و آتش از برخورد سنگها برخاست.[۴] به گفته فردوسی:
برآمد به سنگ گرانسنگ خرد |
هم آن و هم این سنگ گردید خرد |
|
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ |
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ |
|
جهاندار پیش جهان آفرین |
نیایش همی کرد و خواند آفرین |
|
که اورا فروغی چنین هدیه داد |
همین آتش آن گاه قبله نهاد |
|
یکی جشن کرد آنشب و باده خورد |
سده نام آن جشن فرخنده کرد |
به نوشته مورخانی همچون بیرونی، بیهقی، گردیزی جشن سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که در دوران اسلامی، تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حمله مغول دوام آورد و هم سلاطین و امیران و هم مردم عادی این جشن را بهپا میداشتند؛ مشهورترین و بزرگترین جشن سده در زمان مردآویج در سال ۳۲۳ هجری در اصفهان برگزار شدهاست و چنانکه در تاریخ بیهقی آمدهاست جشن سده دیگری که به یاد مردم مانده، جشنی است که در زمان سلطان مسعود غزنوی در سال ۴۳۰ هجری برگزار شد.
به هر روی، ماندگاری سده در فرهنگ ایرانی بسیار مرهون اقوام گوناگون ایرانی است؛ کرمان، در هشتاد سال گذشته مهد برگزاری سده بودهاست و همه ساله باشکوهترین جشن سده نیز در آن جا توسط همه مردم برگزار میشود؛ در سالهای پس از انقلاب اسلامی، زرتشتیان این جشن را با روشهای تازهای که سابقه تاریخی ندارد، برپا میکنند.
روحالامینی، که خود کرمانی است، دربارهٔ برگزاری سده در کرمان میگوید: «کرمانیها این جشن را باشکوهتر از مناطق دیگر برگزار میکنند؛ هنوزهم در کرمان رسم است که کشاورزان از خاکستر آتش بر زمینهاشان میپاشند، زیرا عقیده دارند که خاکستر آتش سده به زمین برکت میدهد.» او ادامه میدهد: «در گذشتههای نه چندان دور این مراسم در پشتبامها برگزار میشد؛ این جشن جمعی و همگانی است؛ هیچگاه این مراسم پنهانی و در خفا انجام نمیشده و همواره با حضور تعداد زیادی از مردم در بیابانها و دشتها برپا میشدهاست؛ هنوز هم در کرمان در روز جشن سده، مدارس را تعطیل میکنند.»
به رغم گذشت هزاران سال از برگزاری نخستین سده، امروزه تغییرات محسوسی در برگزاری این جشن بهوجود نیامدهاست.
روحالامینی که تغییرات آیینها را در طول زمان پیگیری میکند، معتقد است این آیین آن قدر قوت داشته که موفق به حفظ خود شده و با اشاره به خاطرهای میگوید: «حتی در زمان جنگ ایران و عراق با آنکه از شکوه جشن سده کم شده بود، ولی باز هم مردم در روز دهم بهمن دور هم در بداق آباد کرمان (باغی که تا چند سال پیش معمولاً سده را در آن جشن میگرفتند) جمع میشدند؛ از آنجا که سده را آتش میزنند، به این جشن سدهسوزی هم میگویند؛ روحالامینی از ماجرای سدهسوزی کرمان در سالهای دهه چهل شمسی روایت جالبی تعریف میکند: «نزدیک غروب دو موید، لاله به دست، با لباس سفید از باغچه بیرون آمده، زمزمهکنان به سده نزدیک میشوند و از سمت راست سه بار گرد آن میگردند؛ سپس این خرمن هیزم را با شعله لالهها از چهار سو آتش میزنند؛ ساعتها طول میکشد تا شعلهها و حرارت آتش فروکش کند و مردم، به ویژه نوجوانان و جوانان بتوانند برای پریدن از روی آتش به بوتههای پراکنده نزدیک شوند؛ در گذشته اسبسوارانی که منتظر فروکش کردن شعلهها بودند، زودتر از دیگران خود را به آب و آتش زده و هنرنمایی میکردند؛ کشاورزان میکوشیدند مقداری از خاکستر سده را بردارند و به نشانهٔ پایان یافتن سرمای زمستان، گرما را به کشتزار خود ببرند؛ شرکتکنندگان کمکم به خانه برمیگشتند، ولی جوانانی که تا نیمههای شب پیرامون سده میماندند، کم نبودند.» در این شب ستاره گرما به زمین میآید.
منبع: ویکی پدیا
پیوند کوتاه به این مطلب: