پنج شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲

بخش ها

آرشیو ماهیانه


دسته ها:الیزابت رودینسکو و باند رجالگان اش، روانکاوی در انجمن فرویدی، سور مقصور کاسبان روان

دروغگوی پست کم حافظه فواد صابران در دویچه وله: در سال «۱۹۷۴»!!! بخاطر بهائی بودن به او کار نداده اند!!!

جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴

دیدگاه خانم منصوره اردشیرزاده درباره «مافیای روان»

 
فواد صابران, عضو شبکه جهانی بهاییت، ترَهات اش! را هم پژوهش می خواند! کتابی دارد به نام «نادرشاه-پادشاهی-در-چنگال-جنون-قدرت» که در آن هرچه نسبت نارواست به نادرشاه و مردم ایران نسبت می دهد!
«خبرنگار دویچه وله از او می پرسد: آقای صابران، شما تاریخ‌نگار نیستید، چه انگیزه یا علتی باعث شد که درباره یک شخصیت تاریخی یعنی نادرشاه افشار کتاب بنویسید؟
صابران: این کتاب در واقع تز پزشکی من است. باید بگویم که من تز دانشگاهی خود را خیلی دیر نوشتم چون سعی می‌کردم دوره تحصیلاتم را هرچه بیشتر طول بدهم تا زمان بیشتری دانشجو بمانم و مجبور نشوم به ایران برگردم. در سال ۱۹۷۴ که به ایران سفر کرده بودم، تجربه خیلی بدی از سر گذراندم. “وزارت بهداشت” تقاضای اشتغال مرا رد کرد، زیرا مایل نبودم تعلق خود را به دین بهایی پنهان کنم. به این ترتیب فهمیدم که در ایران جایی ندارم و تصمیم گرفتم در خارج بمانم. راستش خود را از خلق و خوی جامعه و روحیه عمومی مردم دور می‌دیدم.»*
این «شریک معلوم الحال محور صنعتی – همایونپور» عجب اهداف شومی دارد، وقتی دم از «خشونت و جنون قدرت نادر شاه»* بزند، پس فردا لابد استالین و هیتلر رو سفید می شوند! او می گوید خودش را « از خلق و خوی مردم ایران دور می دیده است»!
بیا و به جان هرکی دوست داری دست از سر تاریخ این سرزمین کهن بردار! واقعاً اینهمه تهمت ناروا به ایرانیان به نفع کیست؟ او اگر خود را ایرانی میداند و در مورد تاریخ آن نظریه بافی!! می کند پس چرا دوست نداشته به ایران برگردد؟؟ این تناقضات از چه چیزی حکایت دارد؟؟

 

او در ادامه می گوید: « صد رحمت به تذکره‌نویسان قرن هفدهم، چون آنها شواهد جنون نادرشاه را در کارها و رفتارهای او نشان داده‌اند، اما در قرن بیستم سعی شد که بیماری او پنهان بماند. تذکره‌نویسان قرن هفدهم از عوارضی یاد کرده‌اند که می‌توان آنها را به مالیخولیا یا اندوه مزمن تعبیر کرد. به زبان روانشناسی امروز می‌توانیم از نارسایی‌هایی مانند “سرگشتگی و پریشانی”، “سوءظن هنجاری” و “وحشت تعقیب” سخن بگوییم. در قرن بیستم روان‌پریشی حاکمان نمود پیچیده‌تری پیدا کرده است: برای نمونه استالین و هیتلر به اندازه نادرشاه بیمار نبودند، با این که در کشتار و خونریزی از او دست کم نداشتند. نادرشاه به چپاول و نابودی شهرهای قلمرو پادشاهی خود (مانند شیراز و شوشتر) دستور داد، درست مثل استالین که در آستانه‌ی حمله هیتلر بهترین فرماندهان ارتش خود را تیرباران کرد!»**
خوب خوش خدمتی هم انگار حد و مرزی ندارد!! دست مریزاد!! حالا روی هیتلر و استالین را هم سفید می کنی؟!
البته وقتی عنوان سخنرانی اش « خشونت و روان ما» باشد لابد می خواهد ایرانیان را مردمی خشن جلوه دهد تا داعشی ها را هم روسفید کند!
اینهم یکی دیگر از اعضای باند مافیای روان!!

 

خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

 

* http://www.dw.de/%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%84-%D8%AC%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA/a-17486400
** همان منبع

 

 

 

جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴

دیدگاه خانم منصوره اردشیرزاده درباره «مافیای روان»
«فؤاد صابران، در سال ۱۹۴۱، برابر ۱۳۲۰ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی را در ایران و عراق و تونس انجام داد. در فرانسه، به تحصیل پزشکی (در استراسبورگ) و روانپزشکی (در کرتی در حومه پاریس) انجام داد و سپس به صورت حرفه‌ای به کار روانپزشکی و روانکاوی بالینی پرداخت.»*
خوب چنین کسی می خواهد درباره تاریخ ایران و تاریخ روانکاوی در ایران تحلیل ارائه کند!! با اعطای جایگاه «روانکاوی» به خودش به جای «روانپزشکی» تحلیلگر تاریخ این مرز و بوم فرض می شود!! تا هرچه چرندیات در ذهن اش دارد، به اسم تاریخ!! نثار این کشور می کند آنهم از طریق محمد صنعتی!! «تاریخچه روانکاوی در ایران» را می نویسد و می دهد دست صنعتی تا از رویش بخواند!! این آقا طوری حرف می زند که انگار از ایرانی بودن خود شرمسار است!!! او با یک تیر چند نشان می زند: هم تاریخ را تحریف می کند و هم جایی برای خودش باز می کند و هم به مطیعان اوامرش بابت خوش خدمتی شان پاداش می دهد: بیا پیرمرد برو حالشو ببر! اینو بخون و اینایی که نوشتم رو اسم ببر تا همه فکر کنن به به مگه کسی به پای صنعتی هم میرسه؟؟!
صابران فقط حساب سن و سال صنعتی و ترس از دکتر کدیور را نادیده گرفته بود و نمی دانست که صنعتی چقدر چقدر از دکتر کدیور وحشت دارد! به طوری که وقتی احتمال داده بود که دکتر کدیور ممکن است در روز اول کنگره ی خواری حضور داشته باشد، تمام اعضا و جوارح اش به رعشه افتاده بود!! و اعلام کرد که ممکن است نتواند به دلیل بدحالی اش سخنرانی اش را تمام کند!!!!

 

* http://azadeh-negahiebe.blogspot.com/2014_03_12_archive.html


پیوند کوتاه به این مطلب:

https://freudianassociation.org/?p=11610

  تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت: 15:26