مرجان م:
داشتم می گفتم:
به ما اجازه ورود به کنگره جعلی را ندادند. اما سه نفر از اعضا تونستند وارد سالن بشوند. ما چند نفر که بیرون بودیم انقدر مهم شده بودیم که هر جا می رفتیم چند نفر از اعضای کمیته اجرایی!!! عینهو بادیگارد دنبال ما می آمدند(یاد مهدی محمدی و قورخانه چی اعضای کمیته اجرایی در گوشی گهر افتادم؛ همون نوچه های گهر که حکم دادگاهشون روی سایت ما هست). بعد از یک مدت اعضا رو از داخل سالن بیرون آوردند چون پلاکارد برده بودند و در پلاکاردشون از جناب دکتر صنعتی اون سوال معروف رو پرسیده بودند: دانشکده روانپزشکان دانشگاه انگلستان کجاست؟
بعد از اون بخاطر اینکه بقول والنتین جان «بچه ها استرس می گیرند» استرس باعث شد «بچه ها» به ما حمله کنند. ما رو زدند درست مثل جرایم پزشکی و کارکنان دولت؛ همونقدر وحشیانه. کیف یکی از اعضا رو پاره کردند. جناب انواری که نتونست ما رو از از بالا پرت کنه پایین ولی «بچه ها» کیف منو پرت کردند طبقه پایین. موبایل یکی از اعضا رو هم قاپیدند درست مثل مهدی محمودی وزارت فخیمه بهداشت. برام جالبه که همه چیز تکراریه بی کم و کاست. ما به ۱۱۰ زنگ زدیم. و البته در این فاصله خانم دکتر هم آمدند و خب متاسفانه «استرس بچه ها»شون یه دفعه رفت رو ۱۰۰۰!
پیوند کوتاه به این مطلب: