چرا عاشق سوپر استارها می شویم؟[۱]
پاسخ به این پرسش از آن جهت که توسط فردی با عنوان مدرس روانکاوی شخصیتی!! داده شده بود! جلب نظر می کرد و موجب ورود به “سایت بنیاد فرهنگ زندگی/ مرکز مطالعات و آموزش علوم پیشرفته انسانی”[۲] و نیز “وبلاگ روان تحلیلگری/ نگاهی عمیق!!، دقیق!! وکاربردی برای شناخت خود و ارتباط موثر با دیگران”؛[۳] شد؛ سایت و وبلاگی متعلق به پاسخ دهنده سوال، همان مدرس نامبرده. ابتدا این مطالب در وبلاگ و سایت مربوطه، توجه مرا جلب کرد:
ـ “تقریبا ۲۰ سال است که پیرامون روشهای توانمند سازی انسانها فعالیت میکنم، این فعالیتها در سه مسیر توانمند سازی شخصی وتوانمند سازی ارتباطی، توانمند سازی مدیریتی وشغلی متمرکز بوده وبرای افراد وسازمانهای کسب وکار خدماتی فراخور نیازشان تدوین وتنظیم نموده ایم. متدی که ابتدا انتخاب کردم NLP بود وتقریبا ۸ سال با آن متد کار کردم. ولی کم کم احساس کردم در بخشهای عمقی ومعنوی به مسائل مراجعان پاسخگو نیست، بنابراین دنبال دانش عمیقتری بودم که به نظریات روانکاو شهیر پرفسور کارل گوستاو یونگ رسیدم”.
ادامه می دهند:
ـ “از تیمم خواستم تا منابعی را که در دنیا هست ردیابی نموده و برای ترجمه با محوریت کاربردی بودن دنبال کنند. بعد از آن شروع به تدوین وتدریس دوره ها نمودیم که خوشبختانه مورد استقبال بی نظیر وروز افزون مخاطبان فردی وسازمانی قرار گرفت.
ـ هم اکنون مرکزی که درآن فعال هستم دانش خودشناسی عمق نگر رابه صورت: دوره، کارگاه ۱،۲ روزه، کتاب، سی دی صوتی وتصویری، نرم افزارهای شخصیت شناسی به علاقمندان ارائه مینماید.[۴]
مطالب بالا حداقل به چند نکته زیر اشاره دارد:
۱. می شود زمانی که با بی میلی مخاطب روبرو می شویم و “کم کم احساس کردیم در بخشهای عمقی ومعنوی به مسائل مراجعان پاسخگو نیستیم، بنابراین دنبال دانش عمیقتری” برآییم!!
۲. می شود این جستجو را به “تیم” خود واگذار کنیم تا منابع دانش، عمیقتر، را در دنیا ردیابی و ترجمه کنند و ما آن را تدوین و تدریس کنیم و روانکاو شویم!
۳. این دانش، عمیقتر، استخراج شده موجود در منابع در دنیا! قابل ارائه در کارگاه ۱، ۲ روزه به علاقه مندان، است!!
۴.بنابراین می شود با شرکت در یک کارگاه ۱، ۲ روزه و حالا حداکثر خرید چند جلد کتاب و چند عدد سی دی روانکاوی شد!!
“سهل روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی”!![۵]
می بینیم که درخواست مراجع و، صد البته نیاز ما به حفظ مراجع، ما را به تکاپو وامی دارد؛ یعنی گفتار اقتصاد بازار و روش کار بازاری!
“… و از همین جا یک فرق اساسی در بیماران و در نتیجه در درخواستشان پدید می آید:
۱.آنهایی که در دسته ” من نمیدانم و نمی خواهم بدانم” هستند.
۲.آنهایی که در دسته “من نمیدانم ولی می خواهم بدانم” هستند.
و دقیقا به علت همین درخواستهای درمانی متفاوت است که روشهای درمانی متفاوت وجود دارند و نه بر عکس.”[۶]
و به تفاوت روانکاوی و اینگونه روشهای بازاری چند صفحه جلوتر اشاره کوتاهی شده است:
“گفتار روانکاوی در جهت مخالف گفتار اربابی قرار گرفته است. امروزه در پایان قرن بیستم تنها گفتار اربابی باقی مانده گفتار اقتصاد بازار است که در آن همه چیز کالاست، حتی دانش، حتی درمان و همه چیز از مختصات بازار تبعیت می کند. مقوله دانش و مقوله درمان هم باید مشخصات یک کالای ایده آل را داشته باشند و یک کالای ایده آل سه مشخصه دارد: با هزینه کم تولید می شود، سریع به دست مصرف کننده می رسد، سودآوری بالایی برای تولید کننده دارد. نه دانش روانکاوی و نه درمان روانکاوی هیچیک در راستای اقتصاد بازار نیست و از مختصات آن تبعیت نمی کند.[۷]
و ظاهرا برای مدرس روانکاوی شخصیتی!! این “دانش عمیقتر” کالای سودآورتری است تا آنجا که اکنون این جمله مندرج در وبلاگ معنایی جدید می یابد:” بعد از آن شروع به تدوین وتدریس دوره ها نمودیم که خوشبختانه مورد استقبال بی نظیر و روزافزون مخاطبان فردی وسازمانی قرار گرفت”.[۸]
از سودآوری این کالا شاید همین بس باشد که مخاطبانش را به “سفرهای قهرمانی” می برد تا “زنانگی درون”[۹] را بیدار و “خلاء مردانگی”[۱۰] را به احساس رضایت بدل کنند!! و هزینه ثبت نام را “مبلغ سرمایه گذاری” می نامند، که اگر بجنبیم و زود ثبت نام کنیم تخفیف هم می دهند!!!
“تئوریای از این دست از سوی مردم عامی بسیار مورد استقبال قرار میگیرد، تئوریای که هیچ پیچیدگی را باز نمیشناسد، که هیچ مفهوم جدیدی را که درکاش سخت است معرفی نمیکند، که هیچ چیز از ناخودآگاه نمیداند، که به چشم بر هم زدنی از مشکل عموماً پریشان کننده سکسوالیته خلاص میشود و خود را به کشف امور سطحیای محدود میکند که مردم سعی میکنند با آنها زندگی را ساده کنند. زیرا خود توده مردم چیزها را آسان میگیرند: آنها چیزی بیش از یک دلیل منفرد برای توضیح نمیخواهند، آنها از علم به خاطر عمومیت آن خرسند نیستند، آنها میخواهند راه حلهای ساده داشته باشند و بدانند که مشکلات حل خواهند شد.[۱۱]
تصور می کنم شاید جمله نقل شده بالا، و عبارت “صاحبان تئوری هایی از این دست” به همان منابعی که در دنیا مورد “ردیابی”[۱۲] تیم مدرس روانکاو شخصیتی مورد نظر قرار گرفته است اشاره دارد، و “مردم عامی”، همان دنبال کنندگان؛[۱۳] همان مدرس روانکاوی شخصیتی!
بد نیست به اظهارات ایشان در مورد “خواب”!! هم توجه کنیم:
ـ روانکاوان پیرو مکتب کارل گوستاو یونگ همواره در شروع مکالمات خود با مراجعانشان ابتدا از خوابهای آنها میپرسند چون معتقدند صادقانهتر از خواب برای بیان ناخودآگاه فرد راهی جز فهم و شنیدن آن نیست.
ـ ما میتوانیم منشا بسیاری از اضطرابهای خود را در خواب ببینیم و برای پرسشهای بیپاسخ خود در خوابهایمان در جستجوی پاسخی باشیم. خواب در نظر روانکاوان به ما کمک میکند از پس یکی از سختترین کارهای عالم که رسیدن به محتویات ناخودآگاه است برآییم. اگر شخصی را در خواب دیدید این به مفهوم آن نیست که غرض از خواب خود آن فرد بوده است، بلکه باید ببینید آن فرد نماد چه چیز در زندگی شماست.[۱۴]
بله؛ قطعا “خواب، (البته رویاها)، در نظر روانکاوان به ما کمک میکند از پس یکی از سختترین کارهای عالم که رسیدن به محتویات ناخودآگاه است برآییم”؛ مشروط بر اینکه، ابتدا، حداقل بپذیریم “ما” “روانکاوان” نیستیم! و با “ردیابی و ترجمه منابعی که در دنیا هست” روانکاو نخواهیم شد بلکه:
“کار روانکاوی به علت همین مقاومتها و به علت همین واپس زنیها کاری است بسیار طولانی و زمانبر که مستلزم برخورداری از یک Training (تربیت) ویژه و منحصر به فرد است که با مطالعه چند کتاب و مقاله به آن نمیتوان دست پیدا کرد و فقط میتوان آن را از افرادی که صلاحیت لازم را دارند فرا گرفت و آن هم در روند آنالیز شخصی اتفاق میافتد”.[۱۵]
اگر نبود که :
” فروید اعلام می کند از آنجایی که هرگز نمیتوان مانع خرابکاریهای روانکاوان خودرو شد، و از آنجایی که این خرابکاریها نهایتاً به پرستیژ روانکاوی بیشترین ضربه را میزنند”،[۱۶]شاید آن پرسش (چرا عاشق سوپر استارها می شویم؟) را بحال خود رها می کردیم و آن مدرس روانکاوی شخصیتی!! را به دردسر نمی انداختیم تا روانکاوی که پایانش: ” موقعی است که آنالیزان از میان فانتاسم عبور کرده باشد”،[۱۷] را همچنان با حال صد چندان خوب خریدن و خوردن بستنی معاوضه کند! حال مقایسه کنید عبور از فانتاسم را با خوردن بستنی!!!![۱۸]
[۲] http://bonyadonline.ir/Marketing/DetailsNews.aspx?ID=423
[۳] از وبلاگ روان تحلیلگری/ درباره نویسنده.
[۴] از وبلاگ روان تحلیلگری/ درباره نویسنده.
[۵] بیتی از حافظ: “صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی”.
[۶] دکتر کدیور، روانکاوی در قرن بیست و یکم، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۱، ص ۱۱.
[۷] دکتر کدیور، روانکاوی در قرن بیست و یکم، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۱، ص ۲۰.
[۸] از وبلاگ روان تحلیلگری/ درباره نویسنده.
[۹] http://tasmimgiri.com/Marketing/DetailsCurrent.aspx?ID=105103
[۱۰] http://www.tasmimgiri.com/Marketing/DetailsCurrent.aspx?ID=104104
[۱۱] سخنرانی ۳۴ توضیحات، کاربردها و راهکارها زیگموند فروید، ۱۹۳۲.
[۱۲] از وبلاگ روان تحلیلگری/ درباره نویسنده.
[۱۳] از وبلاگ روان تحلیلگری/ درباره نویسنده.
[۱۴] http://bonyadonline.ir/Marketing/DetailsNews.aspx?ID=428
[۱۵] روانکاوی وحشی، زیگموند فروید، ۱۹۱۰، توضیحات خانم دکتر میترا کدیور در دوازدهمین پنجشنبه فرویدی به تاریخ ۸۵/۱۱/۲۶.
[۱۶] روانکاوی وحشی، زیگموند فروید، ۱۹۱۰، توضیحات خانم دکتر میترا کدیور در دوازدهمین پنجشنبه فرویدی به تاریخ ۸۵/۱۱/۲۶.
[۱۷] دکتر کدیور، روانکاوی در قرن بیست و یکم، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۱، ص ۱۱۰.
[۱۸] وبلاگ روان تحلیلگری/ در باره نویسنده/ سهشنبه ۴ شهریور ۱۳٩۳/ کم کم در این لحظات از طرف روحم دعوت میشوم که چیزی بخرم برای خوردن ولذت بردن که معمولا یا به بستنی ختم میشود ویا یک نوع نوشیدنی که کمتر آن را تجربه کرده ام واین خرید حالم را صد چندان خوب می کند.
پیوند کوتاه به این مطلب: