راحله ع.:
این روزها و شب ها چنین حالی دارم:
«امشب در سر شوری دارم امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم رازی باشد با ستارگانم
امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم
از شادی پر گیرم که رسم به فلک سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمانها غوغا فکنم سبو بریزم ساغر شکنم
امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم
با ماه و پروین سخنی گویم وز روی مه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها جان یابم زین شبها
ماه و زهره را به طرب آرم از خود بی خبرم ز شعف دارم
نغمهای بر لبها نغمهای بر لبها
امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم
امشب در سر شوری دارم امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم رازی باشد با ستارگانم
امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم»
سایت انجمن هم پر از غوغاست!
پیوند کوتاه به این مطلب: