منصوره ا.:
روز سوم مامور کلانتری را مجدد فراخواندند. یکی از آنها که فردی متشخص و محترم و با ادب بود، لاغر اندام و جوان و بلند بالا، روبروی ما که بیرون ایستاده بودیم و به داخل راه نمی دادند،ایستاده بود. موسوی( ظاهرا مسئول گارد جاویدان روزبه!!) به وی نزدیک شد و چیزی به وی گفت. او پاسخ داد « برای چی بیام داخل؟ هرحرفی دارید همین جل بزنید».
ضمن اینکه در دلم به این مامور جوان احسنت گفتم، با خودم فکر کردم آها فکر کردید همه خریدنی اند؟ مثل امثال روسای انجمن روانپزشکان و دانشگاه تهران و غیره و ذالک؟!
بالاخره کسانی هم هستند که هنوز سالم اند و همان ها هستند که صدای دکتر کدیور را می شنوند وقتی که می گوید « همچنین ما بر این باوریم که افشاگری های پنج ساله انجمن فرویدی برای کسانی که توانائی فهمیدن را داشته اند کفایت می کند و کسانی که تا کنون “نفهمیده اند” “ژوئی سانس های مشترک” و منافع مشترکی با مافیای روان دارند و به این ترتیب در “قصد آزاد کردن دیوها به صورت عمدی” با مافیای روان همداستان و در نتیجه مستحق کیفر هستند.»*
پیوند کوتاه به این مطلب: