گرگلی سارسعدلوبچاقچی:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و ادب
موضوع مطلب«ذبیح زاده:اینها(اعضای انجمن فرویدی)منحرف شدن،گرفتار یک فرقه انحرافی شدن، اینها مسخ شدن، اینا دیگه خودشون نمی تونن فکر کنن.شماها باید مراقبشون باشید.(تاریخ انتشار۱۴تیر۱۳۹۵).
جالبه!
(معذرت میخوام که دارم میخندم!)
توضیح این جمله رو لازم دیدم ،و آنرا به چند قسمت تقسیم کردم:
۱)«اینها (اعضای انجمن فرویدی) منحرف شدن،گرفتار یک فرقه انحرافی شدن!».
در نظر بگیرید:
استادی که به عدّه ائی «فیزیک» آموزش میدهد(گرفتار یک فرقه انحرافی شدن!).
استادی که به عدّه ائی «شیمی» آموزش میدهد(گرفتار یک فرقه انحرافی شدن!).
استادی که به عدّه ائی«ریاضی» آموزش میدهد(گرفتار یک فرقه انحرافی شدن!).
استادی که به عدّه ائی«روانکاوی»آموزش میدهد(گرفتار یک فرقه انحرافی شدن!).
خب بهتره بجای «دانشکده» بنویسیم «فرقه های انحرافی» دانشگاه تهران!
(بجای «تعریف»یک چیزی میآئیم آنرا«تحریف» میکنیم!).
شاید هم منظور از« منحرف شدن» این بوده که خط کش گذاشتن روی لیست اسامی مراجعین به روانکاوی آفریقا(دفاتر دزدیده شده) و متوجه شده اند که لیست توی ی خط مستقیم نیست ،بلکه از خط منحرف شده!
شاید هم منظور اون ماشین ونی بوده که راننده اش به مسیر خلاف منحرف شده در نتیجه اعضای انجمن فرویدی هم که داخل ماشین زندانی بودن خواه ناخواه منحرف شدن!
شاید هم…
۲)«اینها مسخ شدن»:
نظر ودرک این شاگرد این است که «خروج از حدود الهی و لقمه ی حرام» است که باعث «مسخ شدن» افراد می شود نه فرا گیری «علم و دانش».
چنانکه امام حسین ع در روز عاشور به لشکریان یزید فرمودند :علت اینکه حرفهای مرا نمی فهمید و نمی پذیرید، لقمه ی حرام و سفره ی یزید است.
از طرفی پیامبر اکرم ص و دوازده امام ما سفارش به فراگیری علم کرده اند. سوال اینست که آیا ما را به «مسخ شدن»دعوت کرده اند؟! منکه اینطور فکر نمیکنم!
حاج شیخ عبدالعظیم باستانی پاریزی ، در توضیح و مخمس مثنوی معنوی دفتر اول، می گوید که در مسیر سلوک الی الّله، سالک نباید در بین راه(هرکجا باشد)بایستد بلکه همواره باید جلو برود و همچنین ادامه میدهد:«مسخ ونسخ وفسخ ورسخ زنده نیست» ودر پاورقی می نویسند:
مسخ:عبارت هست از تبدیل صورت انسانی بصورت حیوانی
نسخ:تبدیل صورت انسان بانسان دیگر
فسخ:تبدیل آن به نبات
رسخ:تبدیل بجماد است
و همچنین مولوی می گوید:
فقر لقمه دارد او نی فقر حّق
پیش نقش مرده ای کم نه طبق!
۳)«اینا دیگه خودشون نمی تونن فکر کنند»:
اینو قبول میکنم!
چون زمانیکه اعضای انجمن فرویدی بطور ناگهانی مورد حمله و ضرب وشتم ولگدو…قرار گرفتند؛خب خیلی شوکه شده بودن!نمی تونستد فکر کنند چه خبرشده؟!چی شده؟!برآ چی؟ به چه جرمی؟به جرم آموزش وفراگیری «علم و دانش»!به جرم اطاعت امر پیامبر اکرم ص!…
یکی از خاصیتهای «شوکر» همینه که فرد دیگه نمی تونه فکر کنه چه اتفاقی افتاده!
۴)«شما باید مراقبشون باشید»:
اینو قبول میکنم!
چون مامورهایتان تا صبح مراقب اعضای انجمن فرویدی بودند البته با دستبند و لگد زدن و حتی آب ندادن برا قرصی خوردن!و…
خب حق داشتند!چون همه ی اعضای امجمن فرویدی، بورس لی و راکی و بقول دکترصنعتی«داعشی» بودن!خطرناک!خطرناک!…
تازه یکی از همین راکی های خانم، که دستبند هم دستش بوده،روزه هم بوده ،یکی از ماموران ظریف(۲۵کیلوئی!) و خوش اندام رو سیاه کرده!به قصد کشت زده!(تازه بعدا معلوم شده ماموره ۹۰کیلو بوده!)…
بابا!خیلی خطرناکند! مراقبشون باشید! ازشون پذیرائی کنید!…
با سپاس
گرگلی سارسعدلو بچاقچی
ازکویرسیرجان(استان کرمان)
۱۵تیر۱۳۹۵
پیوند کوتاه به این مطلب: