گرگلی سارسعدلوبچاقچی:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و ادب
موضوع مطلب«کامران منش طرار،«نوچه هایی» که هر آنچه «اربابان»شان به آنها می گویند اجرا می کنند»(تاریخ انتشار۱۴تیر۱۳۹۵).
«مرده متحرک یا زامبی…»
واما بعد:
مولوی:
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت براین تقلید باد!
(موضوع داستان«خر برفت وخر برفت و خر برفت» در مثنوی معنوی).
از طرفی چون ما مسئول اعمال و نیّات خود هستیم و جوابگو(بدون هیچگونه توجیه و خود فریبی)پس «عقل علوی»حکم میکند که از خود سوءال کنیم آیا این عمل من در چارچوب حدود الهی و شرافت انسانی ست؟
دبستانی که بودم تو سر نفر جلوئی می زدم و وقتی طرف نگاهش رو به عقب بر می گردوند،می گفتم:
من نبودم دستم بود
تقصیر آستینم بود!
بعدها در سنیّن نوجوونی از رندی بچاقچی شنیدم که:
«وقتی تو سر کسی میزنی در اصل داری تو سر خودت میزنی ولی متوجه نیستی!».
فیض کاشانی هم دراین مورد بیت شعری داره که شعرش یادم رفته.(به این مضمون که زمانی به دیگران آزاری میرسونی در اصل داری خودت رو اذیّت میکنی،پس ترک آزار دیگران کن تا از «خود آزاری» رها شوی!).
در آیات قران کریم نیز آیاتی به این مضمون هست که «عمله های ظلمه» میگویند ما مقصر نیستیم؛ تقصیر «اربابان»مان است! خداوند می فرماید پس با همون اربابهایتان همنشین شوید!(هیچ توجیهی قابل قبول نیست!).
با سپاس
گرگلی سارسعدلو بچاقچی
از کویر سیرجان(استان کرمان)
۱۶تیر۱۳۹۵
پیوند کوتاه به این مطلب: