راحله ع:
«در مقاله «ریشههای خودکامگی در ایران» که چند سال قبل منتشر شد مقایسهای میان فرهنگهای ایران و یونان با استناد به متون تاریخ قدیم کرده بودم. همان گونه که ذکر شد ارسطو بر این باور بود که خودکامگی، مخصوص ایرانیان بودهاست و سایر ملل از ما تقلید کردهاند. البته که استبداد همه جا و از جمله در یونان و رم هم بوده است، اما فرق است میان خودکامگی و استبداد. دو نوع شیوه حکومتداری متفاوت است و تنها یک پادشاه خودکامه میتواند همه تصمیمها را به صورت فردی اتخاذ کند، نه یک فرمانروای مستبد که طبق قانون و آن هم فقط در زمان جنگ و در جبهه میتوانست چنین کند. ولی متاسفانه شاهان و فرمانروایان ما همه وقت و در همه جا خودکامه بودهاند. پس شگفتآور نیست که اگر دروغ در فرهنگ این مردم ریشه بدواند. دروغ و رمز و راز و تعارفات بی پایهای که شاید از حکومت مغولان و تیموریان در ایران تثبیت شدهاست. البته تقیه هم برای برخی بهانه میشد تا بر سر همه دروغها و ریاکاریهای خود کلاه شرعی بگذارند.»
http://www.mohammadsanati.net/1390/t/thoughtperceptionculture/536
جملات بالا از جناب صنعتی است که تلاش وافری دارد تا ایرانیان را بی هویت سازد و شما قبلاً هم با نمونه هایی از آن مواجه شده بودید. در زیر نظر شما را به تکه هایی از یک مقاله کوچک تاریخی با نام «از آغازین مشارکتهای مردمی تا قدرت وزیران» جلب می کنم تا متوجه این نکته مهم شوید که این تخریب تاریخ در قالبی مثلاً «روشنفکرانه» اما توخالی چقدر می تواند موذیانه همه چیز را به تدریج دچار تخریب سازد.
«درباره تشکیل دولت و نحوه اداره حکومت اشکانی که بسیار تحت تأثیر دولت هخامنشی بودند، باید به یک نکته مهم اشاره کرد و آن وجود مجلسی است با نام مهستان؛ با نقشی چشمگیر که در طول نزدیک به ۵۰۰ سال حکومت این سلسله داشت.
این مجلس در واقع متشکل از دو شورا بود که اعضای یکی از آنها را خاندان سلطنت و دیگری را بزرگان روحانی و غیر روحانی تشکیل میدادند. مجموع این دو شورا که رؤسای خاندانهای مهم نیز از اعضای آن بودند و در مواقع خاص با هم تشکیل جلسه میدادند، مجلس مهستان نام گرفت.
این مجلس نخستین بار در زمان مهرداد اول، ششمین پادشاه اشکانی تشکیل شد و اولین مصوبه آن انتخابی کردن شاه بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به کشور، ابراز ضعف یا جنون، بیماری سخت و از کار افتادگی»
«۳۰۰ نفر از مردان برگزیده ثروتمند و هوشیار، مجلسی شبیه به سنا را تشکیل میدهند. مردم سوار بر قدرت قانونی خود هستند.»
«در هر شهر یونانی دو حزب فعالیت میکرد، یکی حزب شاهی و دیگر حزب شهری. در صورت بروز مشکل با نوشتن نامه به شاه اشکانی مستقیماً به او رجوع میکردند و شاه به آنها پاسخ داده، مسئله را پایان میداد. در صورت بروز اختلافات داخلی در این شهرها، سپاهیان ایران مداخله کرده، اختلافات را فرو مینشاندند.
در اغلب شهرهای اشکانی نیز چنین شوراهایی وجود داشته و اعضای شورا برای امور قضایی داورانی را پیشنهاد میکردند که انتخاب آنان موکول به بررسی شایستگیشان آنها میشد. سپس مردم اختیار داشتند که داوران را از میان نامزدهای شورا برگزینند.»
«در زمانهای نخستین عهد ساسانی، یک تقسیمبندی اجتماعی وجود داشت که بیتردید از بقایای دوره اشکانی بود. نام این طبقات آنچنان که در کتیبه شاپور در حاجی آباد آمده عبارت است از شهرداران، واسپوهران، وزرگان و آزادان.
شهرداران در حقیقت امرای دولت بودند و واسپوهران همان نجبا و افراد خاندانهای بزرگ. زیرا ساسانیان اصول ملوک الطوایفی را که در رأس آنها هفت دودمان ممتاز قرار داشت از اشکانیان به ارث برده بودند و خاندان ساسانی نخستین دودمان از این دودمانهای هفتگانه محسوب میشد.
طبقه وزرگان یا همان بزرگان نیز مجموعهای از نجبا و نژادگان بودند که در امور مملکتی اختیارات زیادی داشتند. »
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/Video/?Id=105212&Serv=3&SGr=22
این تکه های مقاله را فقط با این جمله جناب صنعتی مقایسه کنید: «ولی متاسفانه شاهان و فرمانروایان ما همه وقت و در همه جا خودکامه بودهاند.»
بر اساس کدام سند و مدرکی چنین مزخرفاتی گفته می شود؟!!!
و البته بعد هم نتیجه گیری های عجیب و غریب او دقیقاً همانی است که گفتم؛ تحریف تاریخ بعداً تخریب هر چیز دیگری را نیز در پی دارد: تخریب فرهنگ، اخلاق و هویت ایرانیان…
پیوند کوتاه به این مطلب: