زهرا م:
نهاله مشتاق عضو هیات رئیسه کمیته علمی در دومین کنگره جعلی روانکاوی، مدرس موسسه هم آوا و سردبیر مجله گفتمان روانکاوی است. در اینجا مطلبی از ایشان نقل می شود تا ادعای مشتاق را درخصوص روانکاوی روشن گردد:
“بحث ما در مورد نوعی از درمان است که توسط زیگموند فروید ابداع شد.بسیاری می دانند که نام این درمان و این نظریه پرداز خاص، با بخش هایی از وجودمان تداعی می شود که در دسترس آگاهی نیستند – همان ناهوشیار معروف و شاید هراس آور. بسیاری می دانند که صحبت از ده جلسه نیست، یا حتی بیست یا سی. می گوییم رواندرمانی تحلیلی و طول درمان بسط می یابد به سال ها. “[۱]
بررسی این مطلب نکاتی را مطرح می کند که امید است به درستی بیان شود. زیرا سخن گفتن از فروید و روانکاوی برای یک طلبه نوپا می تواند او را در گرداب «روانکاوی وحشی» سرگردان نماید:
نخست آنکه هدف روانکاوی درمان نیست، گرچه «در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است.»[۲] اما فروید(۱۹۳۳) می گوید« همانطور که میدانید آنالیز به عنوان یک روش درمان پایه گذاری شده؛ ولی حالا خیلی از آن سرریزتر شده است یا وقتی می گوید شاید شما از این مطلب آگاه باشید که من هرگز یک هیجان زده (شوریده) درمان نبودهام؛… »[همان منبع]
دوم : در روانکاوی صحبت از ناخودآگاه است نه ناهشیار و عدم آگاهی؛ فروید کلمه Unbewusste را بکار برده است یعنی «دانش نادانسته». در درسنامه دکتر کدیور(۱۳۸۴) بیان شده است: « …حال آن که آن چیزی که فروید از آن صحبت میکند یک دانستگی است، دانستگی که نزد شخص است و آن اصلاً نزد روانکاو نیست و این دانستگی نزد سوژه است، نزد آنالیزان است… موضوع دانستگی است که یعنی دانستگی که به صورت ناخودآگاه است. پس اگر به فارسی ترجمه کنیم، باز این کلمات خودآگاه و ناخودآگاه بیشتر به آن اصل کلمه آلمانی نزدیکتر است. چون صحبت از یک جور آگاهی میکند که این آگاهی به دانستگی نزدیکتر است تا به هوشیاری… ـ اینجا دانستگی است که خود آن را نمیداند یعنی مناسب ترین کلمه واقعاً ناخودآگاه است.»[۳]
وقتی نهاله مشتاق می گوید بسیاری می دانند که نام این درمان و این نظریه پرداز خاص، با بخش هایی از وجودمان تداعی می شود که در دسترس آگاهی نیستند، باید به این «به اصطلاح روانکاو» یادآور شد که ناخودآگاه فقط بخشی یا بخشهایی از وجود انسان را در بر نمی گیرد. روان انسان در سیطره ناخودآگاه است و هر چه هست همان ناخودآگاه است.
بنابراین تااین قسمت سخنان مشتاق مشخص می شود که او از روانکاوی مطلبی را درک نکرده است. اما وقتی او می گوید: “بسیاری می دانند که صحبت از ده جلسه نیست، یا حتی بیست یا سی.” بالافاصله سخنان دکتر کدیور به ذهن تداعی می شود: «بگذارید از همان لحظات اولیه کارمان برایتان روشن کنم که نه هشت هشت جلسه، نه هشت ماه و نه حتی هشت سال برای این کار کافی نیست!» [۴] این جملات مشتاق آشنایی او با دکتر کدیور را به وضوح نشان می دهد. یعنی مشتاق به این گنجینه دستبرد می زند و بطور«دلبخواهی» آنها را تغییر می دهد.
همین چند نکته کفایت می کند تا بفهمیم نهاله مشتاق، عضو هیات رئیسه کمیته علمی دومین کنگره جعلی روانکاوی تا چه اندازه از وجهه علمی و اخلاقی برخوردار است.
[۱] https://hamavapsych.com/index.php/fa/
[۲] فروید، ۱۹۳۲، توضیحات، کاربردها و راهکارها، به نقل از سایت انجمن فرویدی
[۳] «همدون دوره و گردوش نزدیک»، به نقل از سایت انجمن فرویدی
[۴]مکتب لکان؛ روانکاوی قرن بیست و یکم ، دکتر میترا کدیور، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۱، صفحه ۳۳
پیوند کوتاه به این مطلب: