دیدگاه خانم زهرا م. درباره «مافیای روان»
صنعتی در کنگره جعلی، در حالی که رعشه و لرزه اندام و صدایش در برابر اعضای انجمن فرویدی قطع شده بود، در بحث های پایانی سخنرانی خود با عنوان” اخلاق و تاریخ روانکاوی در ایران” گفت:
“روانکاوی یک فرقه نیست که خود را در فضایی بسته محصور کند یا در برج عاج بنشیند و یا با تعصب با دیگر فرقه ها در فضایی اسکیزوئید پارانوئید بجنگد. روانکاوی ابزاری برای درک انسان و جهان انسانی است.”
بیان چنین مطالبی از فقر سواد صنعتی و همفکرانش ریشه دارد. آنها فکر می کنند روانکاو لکانی چون بازگشت به فروید است یک فرقه است، یک متعصب است، یک داعشی است، …
بیان مطالب نادرست صنعتی در کنگره جعلی اثبات می کند که او نه تنها روانکاو نیست، بلکه فعالیت های وی در این سال ها، در ایران، به تخریب علم روانکاوی دامن زده و به مقاومت جامعه در برابر روانکاوی کمک کرده است. جالب است که این «روانکاو وحشی» که هیچ درکی از روانکاوی ندارد، از آموزش روانکاوی صحبت می کند.« اما به قول ناصر خسرو کسی که چیزی را نداند به دیگری چگونه تواند آموخت»[۱].
سپس صنعتی ادامه داد:
“…در سال ۱۳۸۶ در فرهنگستان هنر گروه پژوهشی روانکاوی داشتیم که در آن روابط بین رشته ای را با دیگر علاقمندان به روانکاوی برقرار کردیم …”
در پاسخ به محور مافیایی صنعتی و همایون پور می توان گفت:«نمونه این در بحث های اخیر در حوزه پست مدرنیسم می توان دید که هر کس خود را صالح می داند که با پراندن الفاظی چون دریدا و لاکان و فوکو و «نشانه» و «آشنایی زدایی» و غیره در نقد و تحلیل ادبی داد سخن دهد. در ایران هر درس خوانده یی طبعا درباره نیوتن و پوانکاره و اینشتاین قلمفرسایی نمی کند ولی تقریبا هر درس خوانده یی ممکن است درباره علومی که محمل آن زبان است اظهار نظر کند، حال آن که بحث درباره هگل و هوسرل اگراز نیوتن و اینشتاین مشکل تر نباشد آسان تر نیست. [۲]
[۱ و۲]همایون کاتوزیان و دیگران،؛ مصاحبه گر محمد صادقی،« گفت و گو درباره عقلانیت و نو گرایی»، تهران: پایان، ۱۳۸۸، صص ۱۷-۱۶
پیوند کوتاه به این مطلب: