ائتلاف خاموش علیه ایران
در این هفته شاهد بودیم محمد بن سلمان پرده را کاملاً بالا زد و برای سرنگونی حکومت تهران به امریکا چهار هزار میلیارد دلار پیشنهاد نمود که از نظر تهدید یک کشور و رقم پیشنهادی در نوع خود بینظیر است
علی خرم کارشناس مسائل بینالملل
ایران آنلاین / با برکناری «رکس تیلرسون» وزیر امور خارجه امریکا و جایگزینی او با «مایک پمپئو» و سپس برکناری «مک ماستر» مشاور امنیت ملی و جایگزینی «جان بولتون» که هر دو نفر قبلی جزو کبوترهای تیم ترامپ بودند و دونفر بعدی جزو بازهای کاخ سفید به شمار میروند، جهان دریافت که ترامپ درحال علامت دادن است و میخواهد شرایط حاضر بینالمللی را به هم ریزد. وجه غالب افراد جدید و افراد باقی مانده در کابینه و در میان مشاورانش، ضد جمهوری اسلامی بودن آنهاست.
اگر به منطقه برگردیم، نقش عربستان و اسرائیل در مشتعل شدن هرگونه درگیری بین ایران و امریکا در شرایط وجود یک کابینه تندرو در کاخ سفید بسیار محتمل است. آرزوی سرنگونی حکومت تهران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در قلب و ذهن مقامات عربستان و اسرائیل وجود داشته و دارد. در ایام مبارزات انتخاباتی دونالد ترامپ، صاحبنظران امریکایی به طور غیررسمی خبری درز دادند که محمد بن سلمان مخفیانه ترامپ را ملاقات نموده و در مورد جنگ امریکا با ایران تمامی هزینههایش را پذیرفته است. در این هفته شاهد بودیم محمد بن سلمان پرده را کاملاً بالا زد و برای سرنگونی حکومت تهران به امریکا چهار هزار میلیارد دلار پیشنهاد نمود که از نظر تهدید یک کشور و رقم پیشنهادی در نوع خود بینظیر است.
البته قبلاً هم عربستان اعلام کرده بود برای سرنگونی حکومت تهران تمامی هزینههای سازمان مجاهدین خلق را میپردازد به شرط آنکه علیه ایران فعال شود. ترکی الفیصل، شاهزاده سعودی در همان مراسم کذایی سازمان مجاهدین با جان بولتون همنوایی نمود و وعده سرنگونی حکومت تهران را داد. وزارت امور خارجه کشورمان باید این اظهارات و گفتارهایشان را مستند و در مجامع بینالمللی حقوقی علیه عربستان و جان بولتون پیگیری نماید.
محمد بن سلمان در همین سفر دو هفتهای به امریکا گفت اگر ایران روشهای سیاسی و اقتصادی خود را تصحیح نکرد، چارهای جز برخورد باقی نمیماند ولی مدت آن را ۱۰ تا ۱۵ سال آینده پیشبینی نمود که این بخش از پیشبینی او قطعاً یک طرح فریب باید باشد. در حقیقت مدت آن را تا قبل از پایان یافتن دوره اول دونالد ترامپ باید در نظر گرفت.
نقش اروپا در این مجموعه، مهم و تعیینکننده میتوانست باشد. تا قبل از دو ماه پیش و تا قبل از سفر ژان لودریان، وزیر امورخارجه فرانسه به تهران، اتحادیه اروپا بین اینکه از ایران حمایت نماید یا به سمت و سوی دونالد ترامپ بلغزد، در تردید بود. اروپا تنها عاملی بود که در گروه ۱+۵ میتوانست بین ایران و امریکا، متوازنکننده و آرامکننده ترامپ باشد. این نقش را نه روسیه و نه چین قادرند از نظر سیاسی ایفا نمایند و فقط خاص جایگاه اروپاست. رهبران و دولتمردان اروپایی نقش و نفوذ زیادی در سیستم حکومتی امریکا و مجالس نمایندگان و سنای این کشور دارند. همچنان که در چند ماه گذشته اغلب مقامات اروپایی با سفر به امریکا، از حاشیه زدن کنگره نمایندگان امریکا به توافق هستهای که توسط دونالد ترامپ به آن ارجاع شده بود و امید داشت کنگره با وجود تندروها بتواند تحریمهایی علیه ایران به تصویب برساند، جلوگیری نمودند و توافق هستهای بدون هرگونه دخل و تصرف پس از ۶۰ روز از کنگره به کاخ سفید برگشت داده شد.
اما این نقش و نفوذ اروپا در سیستم حکومتی امریکا بدون هزینه هم برای ایران نیست. قطعاً اروپاییها هم دارای نظرات و منافع خاص خود هستند که در صورت ملاحظه آنها توسط ایران، میتوانستیم اطمینان حاصل کنیم اروپا هم بهدلیل تعهدات حقوقی و بینالمللی خود و هم به دلایل سیاسی، اقتصادی، از توافق هستهای حمایت خواهند کرد. اروپا برای حمایت از ایران باید هزینه سیاسی، اقتصادی فراوانی میپرداخت.
بیشک اگر اروپا بخواهد برای ایران در مقابل دونالد ترامپ بایستد، باید یک طرح همه جانبه برای مقابله با امریکا فراهم کند که ابعاد پیچیدهای پیدا میکرد. از نظر اقتصادی هم هیچ کشوری قادر نیست با امریکا رقابت کند و هنوز تولید ناخالص ملی مجموعه کشورهای اروپایی از امریکا کمتر است. پس اگر اروپا می خواست در مقابل تحریمهای امریکا علیه ایران بایستد، باید هزینه سنگینی به شرکتهای خود پرداخت می کرد. بنابراین اروپا درصدد سبک و سنگین کردن سیاست حمایت یا عدم حمایت از ایران برآمد. اروپا با اعزام دو وزیر مؤثر خود یعنی بوریس جانسون، وزیر امور خارجه بریتانیا و ژان لودریان وزیر امور خارجه فرانسه، آخرین محک زنیها را انجام داد و همانطور که نتایج این دو سفر از سوی اروپاییها اعلام شد، هر دو سفر برای همکاری تنگاتنگ با ایران بدون نتیجه بودند. اروپا نقطه نظرات خود در زمینه موشکی، حقوق بشر و نقش و نفوذ ایران در خاورمیانه را در هر دو سفر در کنار روابط دو جانبه و روابط اقتصادی، صنعتی و سرمایهگذاری محک زد و شاید به این نتیجه برسد در کنار امریکا بایستد تا هزینه کمتر سیاسی، اقتصادی بپردازد. این روزها تحریم ایران بهخاطر توسعه موشکی و کمک به یمن در اتحادیه اروپا محل بحث است تا در حدود سه هفته دیگر تعیین تکلیف شود و این گام اساسی در تغییر سیاست اروپا از حمایت از ایران به سوی حمایت از سیاستهای دونالد ترامپ محسوب می شود. اروپا توانست با همین چرخش، خود را از افزایش تعرفه آهن و فولاد به امریکا رها سازد. بعید نیست در ۲۲ اردیبهشت هم در صورت خروج امریکا از برجام، اروپا در کنار امریکا قرار گیرد. اگر اوضاع به همین طریق پیش رود در عرض مدت کوتاهی ائتلافی جهانی علیه ایران شکل میگیرد که در آن امریکا، کشورهای غربی و اروپایی، کشورهای عربی، اسرائیل و بقیه کشورهای خاورمیانه و جهان یکی پس از دیگری در آن ائتلاف صف میکشند. تجارب قبلی نشان داده روسیه که خود آماج تهاجمات و جنگ دیپلماتیک با امریکا و اروپاست، قادر نیست حتی اگر بخواهد در صحنه بینالمللی به اندازه لازم حامی ایران باشد. بنابراین شاید بازنگری در سیاستهای اتخاذ شده قبل از اینکه دیر شود لازم باشد./ روزنامه ایران
منبع: ایران آنلاین
پیوند کوتاه به این مطلب: