چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲

بخش ها

آرشیو ماهیانه


دسته ها:امیر عباس کشاورز – شبنم نوحه سرا – وحید شریعت -مهدی صابری-صابران، روانکاوی در انجمن فرویدی، سؤالات در مورد محل تحصیل گهر همایونپور، سور مقصور کاسبان روان

چرا اینقدر دیوار نزدیک است؟

دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳

دیدگاه خانم سوده ر. درباره «مافیای روان»
گهر با درد فقدان یک روده راست میگوید: یکی به او زنگ زده گفته برای دکتر کدیور ۳ نامه فرستاده اند واحضارشان کرده اند و دکتر کدیور نرفته اند و گفته اند ‘Your law is not my law’.
چیزی که ما در این سالها از دکتر کدیور شنیده ایم چیز دیگریست:
اول اینکه انجمنی تاسیس می کنند و طبق «قانون این کشور» برایش مجوز میگیرند.
دوم اینکه در صورتجلسه پنجمین جلسه هیات مدیره انجمن ارتباط با جامعه جهانی روانکاوی به تاریخ ۸۶/۷/۱۴ میگویند: «ما یک انجمنی هستیم که آمده ایم تا هر جایی که فکر کنیم اگر فلان مورد در این مملکت جور دیگری می بود، بهتر بود، آن کار را انجام دهیم… زنی را در این مملکت می شناسم که ۱۷ سال پیگیر طلاقش شده، آنقدر رفته و آمده است تا یک قانون جدید برای همین یک نفر وضع کردند. انجمن ما که از یک زن خانه دار ۶۰ ساله کمتر نیست. ما هم قانون درست می کنیم، یعنی اینکه قانونگذار را متوجه می کنیم که قانون درست کند.»
سوم اینکه در پی نوشت مورخ ۸۶/۱۲/۱۸ بر صورتجلسه بیستمین جلسه هیات مدیره انجمن ارتباط با جامعه جهانی روانکاوی به تاریخ ۸۶/۱۰/۲۶ می گویند: «وقتی من می گویم روانکاوی باید از دل قانون بگذرد تا بماند منظورم این است که روانکاوی می بایست چهارچوب کهنۀ بعد سمبولیک را در هم شکند و آن را آنقدر گسترش دهد و روزآمد کند تا بتواند روانکاوی را در خود جای دهد. و اینجاست که باز هم می رسیم به مقولۀ روانکاوی در اکستانسیون و پنجشنبه های فرویدی و آفیش ها و تمام SMSها و … و در نهایت پروانه فعالیت و شماره ثبت و شخصیت حقوقی و … جامعه جهانی روانکاوی.
چیزی که از گهر شنیدیم در کنگره بین المللی در گوشی *:

“Now, Let me take this opportunity to provide a short summary of the Freudian group of
Tehran, where we do not have any official registration with the Iranian government, neither are we able to offer our students and candidates any sort of certificates or diplomas, as we are not associated with any Iranian University.
We are also not recognized by any International associations officially. So how come we
have about 150 members in Tehran and Mashhad, and a continuous and insistence desire for new members to join?
Maybe it has to do with an internal sense of legitimacy of the group, after all is this not
what we say about the position of the psychoanalyst that when all is said and done, it is an
internal position one must find within oneself in order to become a psychoanalyst. In short the success of the group is about “Desire” for Psychoanalysis.”

خوب گهر باهوش! زکیه! بگو «کی از کی میدزده»** . تو قانون خودت را داری یا دکتر کدیور؟ گرچه کاری که دکتر کدیور میکنند، فقط با استناد به همین اسناد محدود، خیلی خیلی فراتر از چیزی است که در مغز نخودی سرکار جا شود.
* http://www.ipa.org.uk/en/IPA_World/Geographies_conferences.aspx
** همان جمله ای که آقای سیامک موحدی، استاد گهر در سخنرانی اش در کنگره بین المللی خواری، همان وقتی که با دستان ناتوان و فکر کوچکش تمام تلاشش را می کرد تا از فروید نام بگیرد ولی از او نگوید، هی تکرار می کرد. همان کاری که گهر هی تکرار می کند ولی هربار نمی دانم چرا انقدر دیوار به او نزدیک است؟!

 

 

یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳

دیدگاه خانم معصومه ه. درباره «مافیای روان»
حالا سوای این قضیه که خانم همایون پور سر پیاز بوده یا ته پیاز که از همون اول در جریان قرار گرفته، همچنین صرف نظر از اینکه خانم نوحه سرا و دیگران اطلاعات یک پرونده حقوقی را در اختیار محور صنعتی – همایون پور گذاشته اند، باز هم بدون در نظر گرفتن «خربزه زار» شیرینی که در این «فرصت طلایی» بستری شدن اجباری دکتر کدیور نصیب این جماعت می شد، فقط به یکی از این سیلاب دروغ های همایون پور در نامه اش به آقای میلر توجه کنید:

I was told that like any other citizen she was sent three letters to her house to appear in court and defend herself (after the complaints against her) which she did not do, telling them ‘Your law is not my law’.

ایمیل میترا کدیور به آقای میلر، چاپ شده در میترا نسخه بتا، برگرفته از سایت لکان کوتیدین:

De : Mitra Kadivar À : JAM
Date : 19 décembre 2012 15:42:27
Objet : AMBASSADE
[…]
Ce qui est à noter est que dès la première fois que je me suis présentée devant l’interrogateur il m’a menacée de m’envoyer à l’hôpital psychiatrique, avant même de m’avoir posé une seule question, ce qu’il est en train de faire.
La deuxième et dernière fois que je me suis présentée devant lui, après avoir su qu’il avait ordonné mon hospitalisation d’office, je lui ai dit que même si je n’arrivais pas à me défendre dans le
système judiciaire iranien je m’adresserai aux instances internationales. Voilà.

ترجمه گوگل ترنزلیت:

From: Mitra Kadivar To: JAM
Date: December 19, 2012 3:42:27 p.m.
[…]
What is noteworthy is that the first time that I presented to the interrogator he threatened to send me to a mental hospital, even before asking me a single question, what is doing.
The second and last time I introduced myself to him, after knowing that he had ordered my involuntary hospitalization, I told him that even though I could not defend myself in the
Iranian judicial system I address myself to international bodies. That’s it.
 

 

دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳

دیدگاه خانم سحر ر. در مورد «مافیای روان»
از اینجا قضایا برای گهر جنایی میشود. چرا؟ چون ادعا می کند که آبنباتش را، ببخشید کنفرانس را از دستش گرفته اند:

 

All this until a few days ago I was contacted by telephone, and questioned about this whole Dr. Kadivar issue. I was told that like any other citizen she was sent three letters to her house to appear in court and defend herself (after the complaints against her) which she did not do, telling them ‘Your law is not my law’. This consequently led to her psychiatric assessment and the rest, as they say, is history. I was told that it is us psychoanalysts who have unjustly turned this into a political matter and that it will have consequences for psychoanalysis, starting with him threatening to take my permit away for next year’s conference.

 

گهر، همان فرزند خلف پسر مبتکر؛ ممد آقا، ممد آقایی که پس از هر جلسه روانکاوی جیبش به اندازه ی یک ۳۲۰ هزار تومانی قلنبه می شود، باز در منزل نشسته بود.
تنها اندکی قبل یا بعد از وقتی بود که بابا موحدی به آقای میلر ایمیل زد و گفت « This just came from a couple of psychiatrists: You can now relax.“* (یعنی خبر آزادی دکتر کدیور از چنگال این روانپزشکانی که کم از پزشک احمدی ندارند. نامش را حتما شنیده اید، شکنجه گری در دوران انقلاب!).
عرض می کردم، گهر در خانه نشسته بود و خسته از این همه تلاش که کرده، این همه pianist که بار آورده، ولی از قضا همگی یکی داغون تر از آن یکی. القصه در تلاش برای در بغل گرفتن زانوی غم بود ولی بس غم بزرگ بود، زانو در بغل نمی گنجید، همانطور که خودش وقتی به آبجی شبنم نوحه سرا زنگ زد تا بگوید دکتر کدیور را می آورند، حواست جمع، در پوست خویش نمی گنجید. **
القصه، ناگهان خرزو خان بر گهرِ بابا ظاهر شد نه! قابل دیدن نبود بلکه گهر بوسیله ی او « مورد تماس با تلفن واقع شد و از او سوال شد» چون روز داوری. ولی گهر جان، انقدر اوضاع را وخیم نبین. چون تازه وخیم ندیدیی!!
از او سوال شد و این young woman از BGSP Inc، همو که خشونت به عمرش ندیده و نکرده، همو که هم «محور» صنعتی است و همه هم می دانند صنعتی هم چیزی که بیش از همه نمی تواند تحمل کند خشونت است، همو که خود را همواره کنار یک coach توصیف می کند، about this whole Dr. Kadivar issue مورد سوال قرار گرفت…
(آن شخص پشت تلفن، گهرِ بابای بینوا را از کجا یافته بود؟ آدم یاد فیلم «زنگها» می افتد.) آن صدای خشن پشت تلفن، که حتی از کجا معلوم، شاید گهر را از همان پشت تلفن مورد ضرب و شتم قرار داده به گهر گفته که برای دکتر کدیور ۳ نامه فرستاده اند. (اصلا موضوع دکتر کدیور به گهر چه ارتباطی پیدا می کرد؟ گهر حتی با خود فکر کرده مگر همه مثل من هستند که یک لَـلِه لازم داشته باشند؟ دیگر چه رسد به دکتر کدیور). و دکتر کدیور نرفته و گفته ‘Your law is not my law’. و به عنوان سزای این کار دکتر کدیور، کنگره ی گهر کوچولو را از او گرفتند…
البته قبلش هم آن مرد خشن از پشت تلفن گفته که این منجر به ارزیابی روانپزشکی شده و باقی ماجرا. (گهر هنوز دارد می لرزد) . آن هیبت خشن پشت تلفن گفته این تقصیر شما روانکاوان است که موضوع را سیاسی کردید و این برای روانکاوی تبعاتی دارد.
به نظرم فقط اینجاست که منظور گهر از روانکاوان، دکتر کدیور است.
* http://www.amp-nls.org/page/gb/49/nls-messager/0/2012-2013/980
** برگرفته از دیدگاه خانم بنفشه

 

پیوند کوتاه به این مطلب:

https://freudianassociation.org/?p=7736

  تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۳، ساعت: 14:00