دیدگاه خانم خ.ف در مورد کاسبان روان
خانم م.ع پرسیده بودند که این سه ماه رو کی باب کرد؟
درپاسخ به این سوال باید گفت که این کاسبان روان از شیوه گلدکوئست در بازار روان استفاده می کنند به این شکل که آموزش چند نفر اول که بعد از سه ماه تمام شد هر کدام می توانند سر شاخه خود را تشکیل دهند و بعد از جذب افراد هر کس می تواند به شیوه هرمی نفرات بعدی را حتی با کمتر از این زمان آموزش دهد به این ترتیب خانم گهر همایونپور فقط یک سر شاخه است و این ۱۵۰ نفر در زیر شاخه او هستند. حالا می توانید تصور کنید که زمان در هر شاخه چقدر کاهش پیدا می کند و افراد افزایش.
در ضمن این را می توان در شهر مشهد به عنوان نمونه مورد سنجش قرار داد با محاسبه زمان حضور همایون پور در مشهد و تعداد «دوستان از مشهد آمده» آن وقت شتاب و سرعت تولید روانکاو بدست خواهد آمد. در محاسبه این زمان سخت نگیرید می توانید ساعت خواب ناهار و تفریح ایشان را هم حذف نکنید، تمام ساعت را از زمان ورود به مشهد تا خروج ایشان جزو زمان آموزش در نظر بگیرید.
کاربرد شیوه های نوین اقتصادی و بازاریابی، در بازار روان علاوه بر رفع نیاز داخلی صادرات را نیز افزایش خواهد داد.
دیدگاه آقای آرش در مورد کاسبان روان
در مطلب “این ۳ ماه را کی باب کرد؟!” خانم م.ع. محاسباتی را انجام داده اند که بسیار زیرکانه است ولی با ساختار واقعی گروه فرویدی تهران همخوانی ندارد.
خانم م.ع.
این گروه یک تشکیلات هرمی از نوع گلد کوئیست است که در آن هر یک از اعضا حداکثر ۳ یا ۴ عضو دیگر را می شناسد و همانند همه تشکیلات هرمی هم به صورت تصاعدی و مضاربه ای تکثیر می شوند به نحوی که افرادی که در قاعده هرم هستند ممکن است تا سال ها با راس هرم بر خوردی نداشته باشند. برگزاری این گونه کارناوال ها هم در لفافه کنگره اهداف دیگری را دنبال می کند. همچون داستان های آگاتاکریستی که در آنها برگزاری یک آتش بازی برای پوشاندن صدای گلوله های واقعی است!
پیوند کوتاه به این مطلب: