
هشتاد و دو نامه از صادق هدایت به حسن شهید نورایی
نامه های صادق هدایت به بهترین دوستش حسن شهید نورایی(۱۲۹۱-۱۳۳۰)
(غمنامه ملتی که با غمهایش خوش است.)
بوف کور صادق هدایت تا امروز به یقین مطرحترین و مهمترین رمان ادبیات معاصر فارسی بوده است ، اما در بین آثار متفاوت دیگر او حداقل میتوان به دو اثر توپ مرواری و ( هشتاد و دو نامه به حسن شهید نورایی ) نیز اشاره کرد . این نامهها سوای ارزش ادبی در کنار سند بیمانند مصطفی فرزانه ( آشنایی با صادق هدایت ) روشنگر تمام زیر و بمهای زندگی یک هنرمند استثنایی گرفتار است در محیط فرهنگی و چنبرهی جامعهای که با اندازههای او فرسنگها فاصله داشتهاند.
————————————————————————–
حسن شهید نورایی:
حسن شهید نورایی در ۲۵ فروردین ۱۲۹۱ خورشیدی در تهران در خانواده ای از دیوانیان و مستوفیان آشتیانی دیده به جهان گشود پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه در ۱۳۰۹ به فرانسه عزیمت کرد و با اخذ مدرک دکترا در رشته حقوق از دانشگاه پاریس در ۱۳۱۷ به ایران بازگشت و کار خود را با دانشیارى در دانشکده حقوق آغاز کرد. پس از چندى به مقام استادى رسید و کرسى تاریخ عقاید اقتصادى به او تعلق گرفت. در ۱۳۲۶ از طرف دولت ایران با سمت وابستهى بازرگانى در اروپاى غربى به اروپا اعزام شد و از آن پس تا پایان عمر کوتاهش در اروپا اقامت داشت.
بهزاد شهید نورایی درباره رابطه پدرش با هدایت مینویسد:«برای من خیلی مشکل است که در این باره نظر بدهم ، برای اینکه هر دو برای من مثل سایه هایی بی صدا هستند.همانطور که در مقدمه کتاب هشتاد و دو نامه گفته ام ،هدایت برای من یک پیرمرد غمگین است با سبیل و لبخندی غمگین ،یک پیرمرد ساکت.در خاطرات کودکی هدایت برایم چنین است.هنگام بیداری پدرم ، هدایت هر روز به خانه ما می آمد و روی یک صندلی ساکت مینشست»
زندگی شهید نورایی در چند سال آخر را شبح سنگین و بیماری لاعلاجی در خود گرفته بود..در اواخر ۱۳۲۹ کسالت او به حدی شدت یافت که موجب نگرانی و نومیدی خانواده و دوستان او گردید ،و با وجود تلاش فراوان پزشکان معالج ،امید بهبودی به کلی قطع شد.
و سرانجام در شب ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ چراغ عمرش رو به خاموشی گرایید. عجیب اینکه صادق هدایت نیز تنها ساعاتی پیش از مرگ او در همان شهر پاریس به زندگی خود پایان داد.
منبع: کتابناک
پیوند کوتاه به این مطلب: