جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳

بخش ها

آرشیو ماهیانه


دسته ها:اسیرکُشی محسن شکاری، اعدام قهرمان کشتی نوید افکاری، اعدام های غیر فقهی و غیر شرعی، دادستان ذبیح زاده، در چنگال غارتگران میراث فرهنگی، دیگر نمی توان دم فرو بست، روانکاوی در انجمن فرویدی، روانکاوی در رسانه‌ها و در جامعه، من هم در اتاق بازپرس حسینی بودم، نامه سرگشاده به ریاست محترم قوه قضائیه، وزیر محترم اطلاعات

نامه سرگشاده – بخش چهل و پنج: علم لدنی قاضی ذوقی!

ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام و عرض ادب
احتراماً به استحضار می رساند که سرانجام رأی دادگاه انقلاب – که نقطه عطفی بر این پرونده سازی بی شرمانه است – صادر شد. اگر کسی با خودش فکر می کرد که تخم طلائی ان شکم گنده بنفش سرهنگ مهدی براری اوج خلاقیت استان مازندران است یعنی واقعاً آن استان آدم فضائی ها را نشناخته. از خودم می پرسیدم بعد از این که من استفتای آن چمانی چمانیسم را پودر کردم حالا آنها به سراغ چه می روند و چگونه خودشان را نجات می دهند؟ نه این که من انها را دستکم بگیرم و تصور کنم در پرونده سازی کم می آورند. نه خیر! بخصوص که آنها هر چه مقامشان بالاتر می رود در این کار استادتر می شوند. البته کیفرخواست شخص قاضی ذوقی صادره در همان روز دادرسی بر علیه فروید نشان می داد که به چه سمت و سوئی رفته اند. بخاطر همین هم موضوع بیش از پیش برای من هیجان انگیز شد. از قدیم گفته اند “پیش قاضی و معلق بازی؟”. حالا یک “قاضی” در مقابل فرویدی ترین فرد کل قاره آسیا “فروید بازی” می کند! بنده خدا. ببین باندبازی و فامیل بازی آدم را به چه ذلتی می اندازد. ایشان در بخش گردش کار دادنامه خود مرقوم می فرمایند:
نظر به‌ اینکه خانم میترا کدیور خود را موسس و مدیر موسسه انجمن روانکاوی فرویدی می داند، اگرچه نباید تاثیرات مثبت فروید در گسترش و بسط علم روانشناسی را فراموش کنیم اما دیدگاه و ایدولوژی فروید مبتنی بر دین ستیزی می‌باشد. فروید گرچه ظاهرا دارای مسلک یهودی بوده است، اما بر اساس اظهارات نزدیکانش همچون دخترش هیچ اعتقادی به دین نداشته است. فروید اعتقاد داشت: دین ریشه در ناخودآگاه دارد و بر پایه سرکوب میل جنسی شکل می‌گیرد. فروید معتقد بود در جامعه ای از ابراز مسائل جنسی مشکل دارند و آن‌ را زشت میدانند در این جوامع دین رشد بیشتری دارد.بر طبق نظر و دیدگاه فروید تصور بشر از خدا از یک‌پندار ریشه دارد‌. در یک‌نیاز کودکانه و در جهت جایگزینی نام پدر نشات گرفته است. از نظر فروید این خطرناک است زیرا منجر به تقدیس و درست جلوه دادن مطالب غلط و مانع رشد فکری و تفکر انتقادی می‌شود و دین اخلاق را بر پایه های متزلزل قرار میدهد. فروید در خصوص انقیاد و مهار مسائل جنسی معتقد بود با انتشار عکس های غیر مجاز و اروتیک هنرپیشه ها در جامعه باعث می‌شود تنازعات جنسی و جرائم جنسی کاهش یابد و فروید معتقد بود ناکامی ها معلول قیود اجتماعی است و پیشنهاد می کند تا حد ممکن غریزه را آزاد بگذارید تا ناکامی ها و عوارض ناشی از آن بوجود نیاید. و خانم میترا کدیور نیز در جلسات آموزشی و گروهی که با متهمان دیگر پرونده داشته است و از سوی وی املا و اظهار شد در مورد اعتقاد دینی خود و تفکرات دینی خود بیان می دارد…

حالا کی در آن کشور ادم فضائی ها علم لدنی دارد؟؟!! الان ما باید این افاضات را دربست قبول کنیم چون از دهان قاضی ذوقی بیرون آمده اند؟ یا از قلم سحر آمیز ایشان تراوش کرده اند؟ ایشان از چه جایگاهی این مطالب را در دادنامه خود می آورد؟ یا همه آن چیزی را که او گفته صحت دارد و در این صورت مرتکب جرم سرقت علمی شده است که یافته های علمی دیگری را بدون ذکر منبع به خودش نسبت داده. این قاضی دادگاه انقلاب از کوچکترین موارد جرم سرقت علمی بی اطلاع است که شما چطور موظف هستید حتی برای استفاده از یک جمله هم که شده منبع ارائه دهید چه برسد به این که یک مقاله کامل را نقل قول کنید! و از آن بالاتر این که اگر خود شما اولین کسی بوده باشید که ان جمله را به علم افزوده اید باز می بایست به خودتان ارجاع دهید و منبع را خودتان در فلان مقاله و فلان کتاب ذکر کنید. این آدم در جایگاهی نشسته که برای خلق الله حکم اعدام صادر می کند و تا این حد بی سواد و بی اطلاع از علم حقوق است.
اما شق دوم قضیه از این هم بدتر است و آن این که اگر همه مطالب گفته شده توسط ایشان کذب باشد ایشان مرتکب جرم افترا شده و باید در یک دادگاه صالح برای این جرم پاسخگو باشد. اگر ایشان قبل و بعد از افضاتشان نام من و انجمن فرویدی را نیاورده بودند فقط مرتکب جرم افترا به فروید شده بودند اما با اضافه کردن نام من و نام انجمن فرویدی به این مشعشعات ادبی حالا هم به من و هم به انجمن فرویدی افترا زده اند که حتماً برایش پاسخگو خواهند بود.
شق سوم قضیه این است که بخشی از آن افاضات درست و بخشی نادرست باشند که به این ترتیب مرتکب جرم تشویش اذهان عمومی شده اند و در این صورت هم انجمن فرویدی از اهداف اساسنامه ای خود می داند که از ایشان شکایت کند. در صورت شق سوم جرم سرقت علمی برای بخش های درست و جرم افترا برای بخش های نادرست همچنان وجود دارد.
اما همین که این جناب قاضی دادگاه انقلاب – که برای خلق الله حکم اعدام صادر می کند – خود را در معرض سه اتهام سرقت علمی و افترا و تشویش اذهان عمومی قرار داده برای این است که دادنامه سست و خالی خود را پر کرده و حواس خواننده را پرت و اصحاب پرونده را مرعوب کند.
او در یک پرونده باد هوا خودش به تنهائی هم به عنوان شاکی و هم به عنوان مدعی العموم و هم به عنوان کارشناس و هم به عنوان قاضی ایفای نقش می کند تا از آن باند تبهکار – که ۱۶ نفری بر سر ۶ خانم می ریزند و آنها را ربوده و به مکان نامعلومی می برند و در آنجا تحت انواع شکنجه قرار می دهند – حمایت کند.
البته نمی توان انتظار داشت که در آن کشور برره کارشناس فروید پیدا شود ولی اگر هم پیدا می شد قاضی به چه عنوان می توانست پای او را به پرونده باز کند؟ آیا دعوائی بین دو نفر بر سر نظریات فروید وجود دارد که لازم شود قاضی از یک کارشناس دعوت کند؟ آیا کسی شکایتی از انجمن فرویدی کرده؟ آیا کسی کار من را به عنوان تنها روانکاو فرویدی خاورمیانه زیر سوال برده؟ آیا اصلاً کسی به خاطرش هم خطور کرده که با من وارد یک کشمشکش نظری شود چه برسد به این که جرات اقدام پیدا کند؟! بدبخت چمانی که حداقل به فکرش رسید برود استفتا کند و خودش راساً فتوا صادر نکرد! ما فکر می کردیم او آخر تقلب و دودوزه بازی در سیستم قضائی استان خودمختار برره است! خیر! شخص مافوق او خودش راساً فتوا صادر می کند! بعدهمین آدم برای مادر یکی از جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱ حکم ۱۳ سال حبس صادر کرد. آن زن با ما در زندان بود و ظاهراً جرمش این بود که یک استوری در صفحه اینستاگرام خود گذاشته بود. حکم این قاضی دارای علم لدنی عیناً و بلافاصله در دادگاه تجدید نظر تائید شد.
بعداً خواهیم دید که کل استناد دادنامه (!!) به علم (!!) قاضی است: نه اقراری نه شهادتی نه فیلمی نه عکسی نه سوگندی نه قسامه ای… حالا کی گند زده به ارکان دین اسلام؟؟
ولی واقعاً ما چه توقعی از این “قاضی!” داریم وقتی که افاضاتش را با این جمله شروع کرده “ نظر به‌ اینکه خانم میترا کدیور خود را موسس و مدیر موسسه انجمن روانکاوی فرویدی می داند“؟ نه قاضی جان! علاوه بر خود من وزارت کشور جمهوری اسلامی و سازمان ثبت اسناد و روزنامه رسمی جمهوری اسلامی هم مرا “موسس و مدیر انجمن فرویدی می دانند”! راستی می دانستی سازمان ثبت اسناد و روزنامه رسمی زیر مجموعه قوه قضائیه هستند؟ نه نمی دانستی؟ لازم نداشتی که بدانی؟ بدون دانستن این چیزها هم می توانی حکم اعدام صادر کنی؟
سمبل و نماد علم داوری در فرهنگ های هند و آریائی مجسمه زنی است که ترازوئی به دست دارد و چشمانش با نواری بسته شده است. این مجسمه نماد ایزدبانوی میترا است که تنها وظیفه اش متعادل نگه داشتن شاهین آن ترازوست بدون این که اجازه داشته باشد ببیند در هر طرف این ترازو چه کسی ایستاده است. طفلکی چمانی و ذوقی که می بایست نمایندگان این ایزدبانو باشند ولی خودشان توی یکی از کفه های ترازو نشسته اند و با اینهمه هر کاری می کنند آن کفه سنگین تر از کفه ما نمی شود!
شاهین هم نماد ایزدبانوی میترا است. این مجسمه تا قبل از انقلاب سمبل دادگستری ایران هم بود.
(چمانیسم بدو استفتا کن!)
با تشکر و احترام
دکتر میترا کدیور
۰۲/۹/۲۰


پیوند کوتاه به این مطلب:

https://freudianassociation.org/?p=70877

  تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت: 07:58