دیگر نمی توان دم فرو بست – بخش یک

برگردیم به این پرونده (سازی) جرایم پزشکی: پس از تقدیم شکواییه انجمن فرویدی به حضور بازپرس محترم شعبه دوم بازپرسی دادسرای جرایم پزشکی و ارائه توضیحات بالا در تاریخ ۲۲ اسفند ۹۴  و سپس مراجعه مجدد در تاریخ ۲۴ اسفند ۹۴ بدون حصول هیچ نتیجه ای، همانطور که قبلاً معروض شد ما به انتظار احضاریه جناب بازپرس  “ک” نشستیم.، اما بیهوده! در کمال ناباوری در روز سه شنبه ۲۵ خرداد ۹۵ حکم بازرسی دیگری از طرف همین مقام قضائی یعنی بازپرس  “ک” دریافت کردیم. این بار هم همان دو بازرس قبلی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی یعنی خانم ها ف ا و م ر – که ما در شکواییه خود از آنها شکایت کرده بودیم! – به همراه یک مأمور نیروی انتظامی که خود را سروان زهرا ع م  معرفی کرد آمده بودند. سروان زهرا ع م  فقط لحظه کوتاهی حکم بازرسی را به من نشان داد که متوجه شدم همان شعبه بازپرسی دومرتبه حکم بازرسی از دفتر انجمن فرویدی را صادر کرده. اما نکته بسیار عجیب این حکمی که به من نشان داده شد این بود که بر روی آن کاغذی با ابعاد یک کاغذ سر نسخه وجود داشت که در آن با خودکار آبی دستور داده شده بود که می بایست تمام دفاتر و پرونده ها و اسناد و مدارک و کامپیوترها و لپ تاپ های دفتر انجمن فرویدی جمع آوری گردند!!! من که سخت شگفت زده شدم خواستم یک کپی از این دستورات بگیرم، اما سروان ع م  مدام تکرار می کرد که این دستورات را نباید شما بخوانید و اینها فقط برای این بازرسان است!!! او مدام این کاغذ را از روی حکم بازپرس پس می زد و می گفت این را بخوان! در نهایت هم هر دو کاغذ را از دست من کشید بطوری که از لای انگشتان من خون جاری شد. من که متوجه شده بودم که در حکم بازپرس هیچ اشاره ای به جمع آوری اسناد و مدارک و کامپیوترها و… نشده بود خواستار شدم که یک کپی از حکم بازپرس و یک کپی هم از “دستورات به بازرسان” که ظاهراً از طرف شخص دکتر  ک م در معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی صادر شده بود بگیرم. من که از بازرسی قبلی و حکم قبلی بخوبی بخاطر داشتم که چطور این معاونت درمان و شخص  ک م فقط یک حکم از بازپرس گرفته بود که به کمک آن بتواند منظور اصلی خود که همانا پلمب کردن دفتر انجمن فرویدی بود را جامه عمل بپوشاند، متوجه شدم که این بار هم با تمهیداتی یک حکم از بازپرس گرفته شده تا در نهایت اسناد ومدارک و کامپیوترها و … انجمن فرویدی جمع آوری شوند. اما… اما زهی خوش خیالی! آنها این بار هم برای پلمب دفتر انجمن آمده بودند!!!    

ادامه دارد…

پیوند کوتاه به این مطلب: