✅ چوبههای دارتان را برچینید؛
روایتی از احکام محاربه معترضین آبان ۹۸
✍️ احمدرضا حائری
اوائل مرداد ۹۹ یعنی هشت ماه پس از اعتراضات خونین آبان ۹۸ بود که وارد بند ۲_۲ تیپ ۵ زندان تهران بزرگ شدم، اکثریت جمعیت زندانیان بند را زندانیان آبان تشکیل میدادند، در همان روزهای نخست متوجه شدم دستکم شش نفرشان در مرحله بازپرسی یا بدوی به محاربه متهم شدهاند، از جمله آنها جوانی بود به نام سیامک مقیمی که پیشتر روایتش را نوشتهام، سیامک که بیماری اعصاب و روان داشت ۱۸ ماه زندانی بود، که پس از آزادی در اثر فشار سنگین دوران بازجویی و زندان، سه ماه پیش خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد.
اما سه نفر بودند که حکم محاربهشان پس از قطعی شدن با اعتراض وکلا به دیوان رفته بود، سعید تمجیدی، محمد رجبی و امیرحسین مرادی
در زیست روزانه زندان به توصیه مهدی محمودیان و مصطفی نیلی که پیگیر پرونده این جوانان بودند، دائم وضعیت روحی و روانی آنها را رصد میکردم و مراقب بودم که روحیهشان را از دست ندهند، تا رسیدیم به شب ۲۲ شهریور ۹۹، هنوز چند ماه از هشتک “اعدام نکنید” مردم برای این سه جوان نگذشته بود که چوبه دار دیگری را علم کرده بودند، اینبار در شیراز، برای نوید افکاری!
در انتهای بند جمعی از جوانان آبان دور آن سه نفر جمع شده بودند، و صحبت سر این بود که “آیا این بار هم اعتراض مردم نتیجه میدهد و نوید نجات پیدا میکند!؟” همگی بر آن بودند که این بار هم “اعدام نکنید” مردم جواب میگیرد و نوید اعدام نمیشود، پیشتر با محمد حبیبی و شاپور احسانیراد موضوع را بررسی کرده بودیم و با توجه به اخبار، به این نتیجه رسیده بودیم که دستگاه امنیتی از عقبنشینی اجباری در برابر واکنش میلیونی مردم به حکم اعدام زندانیان آبان عصبانی است و بر اساس همین تجربه پرونده نوید را به گونهای بستهاند که در نهایت به بهانه وجود شاکی خصوصی اعدام را اجرا کنند، تا زهرچشمی از مردم معترض گرفته باشند. در فکر به این نتیجه گیری تلخ بودم که سعید تمجیدی با این پرسش غافلگیرم کرد :”فلانی نظر شما چیست؟ حکم نوید افکاری را اجرا میکنند!؟” چه باید میگفتم؟ به جوانی که خود در معرض حکم اعدام بود؟ گفتم:” من فکر نمیکنم چنین خریتی را مرتکب شوند! انشالله که اجرا نمیکنند”
آن شب برای ما صبح شد، صبحی که آخرین روز زندگی نوید افکاری بود، تبعات اجرای آن حکم غیرقانونی و ناعادلانه برای این سه جوان و خانوادههایشان تا جایی بود که چندی بعد پدر امیرحسین مرادی در اثر فشار سنگین انتظار برای شکستن حکم اعدام فرزندش، خود را پیشمرگ او کرد و به زندگیش پایان داد. حکم آن سه جوان هم در نهایت در موضوع محاربه تبدیل شد به “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و پنج سال زندان! حساب کنید چقدر حکم بیمبنا و غیرقانونی بوده است!
این روزها که سومین سالگرد آبان خونین ۹۸ است، حاکمیت در بحبوحه اعتراضات سراسری جنبش “زن، زندگی، آزادی” هنوز هشدار نوید را باور نکرده است که گفت:”سوگند میخورم که پشیمان میشوید” و قطار پروندههای محاربه را نزد صلواتی و…میفرستد به ضمیمه یک یا چند شاکی خصوصی تا نویدهای دیگری را اعدام کند، که چه!؟ مردم معترض به خیابان نیایند” این اندازه نادانی یک مجموعه امنیتی برایم غیرقابل باور است!
ذکر دلایل متقن مبنی بر عدم استقلال دستگاه قضایی که در این سالها به آن اشاره شده است فایدهای ندارد، اما همین را میدانم که حاکمیت و دستگاه قضایی امنیتی آن اگر ذرهای عقل داشته باشد این چوبههای دار علم کرده را برخواهد چید، چون نگاهی به صحنه سیاسی کشور بسیار واضح و روشن میسازد که با اعدام معترضان جنبش کنونی آخرین اشتباهشان را مرتکب خواهند شد و پشیمانی از آن دیگر فایدهای برایشان نخواهد داشت.
@Sahamnewsorg
منبع: کانال تلگرامی سحام نیوز
پیوند کوتاه به این مطلب: